میدونم دلم واسه این سه شبی که زیر سایه آقا جانم "به علیٍ" گفتم، تنگ میشه..
+ الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا
خدایا مرا یک چشم بهم زدن به خودم وا مگذار...
پر پر شد (کلیک)
+ اعضای بدن کوچولو موچولوشو اهدا کردن
خدایا پر از بغضم :(
++ نوشتم "آخه چرا؟؟؟"
بعد یادم اومد تو کار خدا ان قلت نباید بیارم.
پاک کردم و گفتم صلاح و مصلحت این بوده و باید راضی باشیم به رضای خودش.
بسم رب علی...
سلام
قریب به دو هفته ای میشه که برادر یکی از شاگردامون بر اثر یه سانحه ای بیهوش میشه و میره تو کما
حالش خوب نیست و مامان و بابا و جمیع پرسنل مهد براش نگرانن
می خوام که منت بسرم بذارید و برای این طفل معصوم دعا کنید
ان شاءالله همه بزرگواران امشب و شب های آتی به مراد دلشون برسن و در تقدیر یک ساله شون بهترینا نوشته بشه.
امشب رحمت دوست جاریست
مانند رود
نه
مانند باران
اگر دلتان لرزید
بغضتان ترکید
کسی اینجا
محتاج دعاست...
التماس دعا