`

همین الان یهویی : )


این اولین باره که بدون مامان و بابا چند روزی رو خونه مامان بزرگم به سر میبرم. کوچک تر که بودم همیشه پدرم تو گوشمون می خوندن که «بچه ها باید شبا خونه ی خودشون باشن». کمی که بزرگتر شدم میگفتن«تو و خواهرت اگه خونه نباشین، خونمون سوت و کور میشه هاااا» .... ولی وقتی که چند شب پیش بهشون گفتم که برای چند روزی میرم خونه مامان بزرگ، بدون هیچ حرفی قبول کردن که یه مدت پیششون نباشم. کلی تعجب کردم، به نظر میاد که دیگه از دستم خسته شدن 😭 یعنی چی که وقتی میگم نیستم میگن عیبی نداره؟!؟! فکر کنم زیادی حساس شدم :دی موندم چرا وقتی باهام راه میان و به خواسته هام جامه عمل میپرشن، من تعجب می کنم :| 

الانم باید برم حاضر بشم که برگردم. 

👋👋

۸ نظر
خانومِ حدیث :)
۲۹ ارديبهشت ۱۶:۳۶
از دستت خسته نشدن  :)
بنظر من انقـــد خانوم شدی و خوبی که بهت نه نمیگن ^___^  تصمیمتم که خیلی چیزِ خوبی بوده  :)))))  :***

پاسخ :

نیخوام دیگه منو دوست ندالن! 😭 خخخخخخخ
امیدوارم همینطور باشم که میگی ^_-  
😘
دچـــــ ــــــار
۲۹ ارديبهشت ۱۶:۳۷
الان جات راحت نیست مگه؟ :)

پاسخ :

چرا ولی بهشون گفتم دو روز، الانم کوپنم تموم شده دیگه : )
گیره 📎📎
۲۹ ارديبهشت ۱۶:۴۰
😒
بهت اعتماد دارن.بده؟ دوس نداری؟

پاسخ :

اون نیگات منو گیریفت 😉 
نه خب بعضی اوقات دوست دارم یکم چک و چونه بزنم :دی  حقا که فقط خودمون خودمونو میشناسیم خخخ
آرزو ﴿ッ﴾
۲۹ ارديبهشت ۱۷:۱۲
الآن با یه‌عالمه انرژی برمی‌گردی*_*
من جات بودم انقدر شور و هیجان از خودم نشون می‌دادم که خودشون بطور خودجوش دوباره من رو بفرستن همونجا!:دی :))

پاسخ :

خخخ وقتی خونه مامان بزرگم میرم آرومم ولی تو خونه خودمون... :دی 
باورت میشه امشب از مامانم شنیدم که به نقل از پدر گرام همون جمله ی بالا رو گفتن (خونه سوت و کور شده و اینا ^_^)  اصلا به قول اون خوانندهه که میگه « چراغ خونه دختر ... »
خانم اشک
۲۹ ارديبهشت ۱۷:۴۵

همون که جمله آخر رو می نویسی یعنی خیلی فهمیده ای :)

سلام

پاسخ :

جمله ی آخرم؟! 😕 

سلام به روی ماهت : )
حسین مداحی
۲۹ ارديبهشت ۱۸:۴۶
ما رو از سر راه برداشتن.

پاسخ :

آهان سر راه نشستین و خواستن یه جای دیگه بنشوننتون، خو سر راه نشینین دیگه مرسی اه : )
مثلا منظورتونو متوجه نشدم خخخ
🍁 غزاله زند
۲۹ ارديبهشت ۱۹:۲۹
منم چندین بار حس تو‌ رو داشتم :| 
ولی حس میکنم سیر نشدن از دستمون! :))

پاسخ :

عجیب حسیه نه؟ وقتی به درخواستمون نه میگن خدای نکرده بهشون میتوپیم و خودخوری می کنیم و وقتی هم به این شکل به خواستمون جواب مثبت میدن اینجوری فکر می کنیم :/ اصلا یه وضعیییی.. 
آخه کدوم پدر و مادری از دست دخملاشون سیر میشن حالا از دست پسرا و آقایون یه چیزی 😂😂😂 (بعله ما اینیم 😉)
گیره 📎📎
۲۹ ارديبهشت ۲۳:۲۳
آخ گفتی😂

پاسخ :

آیکون در رفتن🏃🏃 بوخودا چیزی نِگفتوم! مُوره اغفال کِردن 😭
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان