نمیدونم تا حالا قسمتتون شده به زیارت امام حسین(علیه السلام) برین یا نه؟ اگه رفتین که خوش به سعادتتون و قبول باشه(بح بح سوغاتی ^_^ )؛ ولی اگه مثل من حسرت زیارتشون به دلتون مونده، ان شاءاللّه خدا قسمت و روزیتون و روزیمون بکنه.
سفرهای زیارتی، سوغاتشون مشخصه. یا مهر و تسبیحِ یا سجاده و تازه گیا دیده شده که یه قواره چادری یا یه تیکه لباسم به عنوان سوغاتی، زوّار محترم می آورن!
القصه، من تا حالا سجاده نداشتم، تو خونه زیاد داریم! ولی من هیچ وقت تمایل به داشتنش نداشتم! تمام لوازم نمازم خلاصه میشد در، یه چادر سفید +یه جانماز کوچیک+ یه تسبیح ^_^ و یه کتابچه ی دعا. همین!
موقعی هم که، کسی به زیارت می رفت و سجاده واسمون میاورد، مامانم اصرار می کردن که من یکیشو بردارم، ولی من زیر بار نمی رفتم و هی بهانه پشت بهانه که، خیلی زشتن! اصلا به دلم نمیشینه و از این جور چیزا.. «اوف بر من باد! خدا منو ببخشه :) »
تا اینکه؛ امسال یکی از اقوام به زیارت رفتن و برای من یه سجاده آوردن! (احتمالا نمی دونستن که من از سجاده استفاده نمی کنم)
اولش قصه ی من و مامانم شروع شد. ولی وقتی سجاده رو باز کردم، وقتی دیدمش، شیفتش شدم. با اینکه طرح خاصی نداره، خیلی ساده است ولی همون بار اول که دیدم، دلمو برد ^_^
نمی دونم چه حکمتی درش بوده که من بین این همه سجاده ای که می آوردن، حتی طرحا و رنگهای قشنگ و زیبایی هم داشتن و البته گرونتر هم به نظر می رسیدن، ولی باید از این یکی خوشم بیاد، که هم ساده است و هم ارزونتر :)
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حل معما نه تو خوانی و نه من
+مهم نیست رو سجاده نماز بخونی یا فقط یه مهر داشته باشی، مهم اینه که از ته ته ته دلت، از اعماق وجودت، بدونی که عبادت چه کسی رو به جا میاری:)
+اینا حاشین! امیدوارم اعمالمون خالص باشه :)
+مگه خودتون سجاده ندارین که می خواین سجاده ی منو ببینین؟! والا.ایشششششش :)