حتما میدونید و آگاهید که این عنوان چی میگه و منظورش چیه؟ : ) و البته مسبب اصلیش کدوم بزرگواره؟ : ))
به دعوت اسی بانو تو این پست بر آن شدیم که ما هم به اصرارای این بلاگر عزیز (مثلا خیلی اصرار کرد :| ) مبنی بر شرکت در این چالش لبیک گفته و همچون نخود هر آش و البته خودِ نخودی (:دی) رخی نشان داده و خود را به هم قطاران شرکت کننده در این چالش برسانیم :دی
الان باید توضیح بدم هر کدوم از اینا 👇 چرا اینجان و دلیل انتخابشون چیه؟ :|
روی عکس کلیک کنید تا اندازه واقعی تصویر رو ببینید!
۱- به یُمن دوستان بابایی و آژانس های محله مون، هر ساله تعدادی سر رسید به درب منزل میرسد و من هم از رو اجبااااار یکی از خوشکلاشو دستچین می کنم و به کلکسیون سررسیدام اضافه می کنم :دی
اون چرم عسلیه دفتر اشعارِ گردآوری شدمه
و اون صورمه ایه، مخصوص متون ادبی
یکی دو تای دیگه م بود ولی این دو هر روز دم دستن ^_^
۲- ساعت، حلقه و گیره ی روسریم که در گرما و سرما همیشه با منن و خیلیا فکر می کردن ساعت و حلقه م، سِت همن ولی نیستن (اصن مگه سِتِ ساعت و حلقه م داریم؟! 😕)
۳- سومین وسیله ای که خیلی استفاده میشه و جنبه آرایش و گاها پیرایش ه، اسپریِ بدن و ضد آفتابمه! از عطر و ادکلن خیلی کم استفاده می کنم واسه همین جایی در مساحت زیست من ندارن چرا که بود و نبودشون فرقی نمی کنه!
دو تا مداد ابرو (قهوه ای و مشکی، اون وسط حضور دارن که باید چشم بصیرت داشته باشین 😎 تا بتونید ببینید + یک عدد چتکه! )
+زیاد اهل آرایش نیستم اگر میبینید که چتکه میکشم به دلیل شکستگی بین دو ابرومه که یه فاصله ای رو این وسط ایجاد کرده -_-
۴- میرسیم به بهانه ی اصلی و حیاتی من در زندگی و اون چیزی نیست جز...
خانم ها... آقایون معرفی می کنم ← این شما و این هم ← بلیط الکترونیک یا همون مــــــــن کارت :دی
خدا واسه کسی نخواد ولی اگه شارژ نداشته باشه و به دستگاه نزدیک کنی، یه جیغـــــــــــی می کشه که دوست داری زمین دهان باز کنه و تو رو یهو ببلعه -_- مایه ی آبرو ریزیِ اصن :|||
۵- دسته(!) کلید و هندزفری که دیگه نیازی به توضیح ندارن! دارن؟! :|
۶-و اون پِنس ^_^ ، وسیله ی دوست داشتنیِ من که هر روز از خواب پا میشم و اگر حوصله داشتم و موهامو شونه کردم، سر جای خودش قرار میگیره ^_^ ولی خب باید حس و حالش بیاد : )))
+ تو این تصویر جای گوشیم خالی بود (جاش سبز :دی) چون زحمت عکس گرفتن رو به عهده داشت و فراموش کردم حداقل قابشو میذاشتم ولی دیگه دیر شده بود و حوصله ی آپلود کردن یه عکس دیگه رو نداشتم :|
و خودکارم! چرا که بابایی اشتباهی خودکار بنده رو با خودشون بردن و هیچ خودکار دیگه ای م نمی تونه جاشو تو دفتر من بگیره! + یه خودکار معمولیِ معمولی خخخ
این بود مساحت زیست من!