خب دیگه...
از اونجایی که رادیو بلاگی ها به قولش وفا کرد و برای بلاگرا فال گرفت، ادب حکم می کنه که در برابر درخواستشون سر تسلیم فرود بیاریم و فال هامونو بخونیم و لینک پست های حافظ خوانی مونو براشون کامنت کنیم.
متن فالی که دوستان زحمت کشیدن و از حافظ جانمون برام تفأل زدن ^_^
:
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست
چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد
این چه عیب است بدین بیخردی وین چه خطاست
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گواست
فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است نه از خون شماست
این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بیعیب کجاست
اینم صدای من : )
امیدوارم از شنیدنش پشیمون نشید : ))))