`

بارون میاد جر جر



امروز هوا گرم نبود ولی سردم نبود. رفتیم تو حیاط بازی کردیم. خانم ر شلنگِ آب رو به شیر وصل کرد اما نه به قصد خیس کردنمون. گفته بود اومدم باغچه رو آبیاری کنم که شیطنت بچه ها منو به وجد آورد و شلنگ آب رو به سمت آسمون گرفتم. اولش بچه ها جیغ زدن ولی بعد نوای "دوباره دوباره" شون باعث شد بهشون چشمک بزنم که یعنی یه بار دیگه تکرار کنید. ^_^ بدو رفتم تو کلاس و گوشیمو آوردمو هی چیلیک چیلیک عکس می گرفتم ^_^

+دیوونه م خودتونید : ))

ولی بعد مجبور شدم موی سر پسرا رو روی بخاری خشک کنم 😩 

دیگه هر کی خربزه می خوره پای لرزشم می مونه دیگه نه؟ ^_-

۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان