دلم می خواد برم آرایشگاه چند کوچه بالاتر از خونمون و روی صندلیش بشینم در حالی که یه لبخند پت و پهن روی لبام نقش بسته رو به آرایشگری که میدونم کارش تر تمیزه و البته فرز هم کار می کنه بگم " بزن! انقدری بزن که حتی نشه خرگوشی ببندمش!" خسته شدم بس که شستم و ماساژ دادم. دیگه مچ دستم وقتی میره سمت موهام گز گز می کنه انگاری اونم خسته شده. ولی...
وقتی جلوی آینه می ایستم و موهامو از کلیپس سفید طلاییم بازشون می کنم و آبشاری روی کمرم می ریزن در حالی که سرمو به سمت شونه چپم مایل می کنم و شروع می کنم به بافت یه ورشون کلی سر ذوق میام و یه خط قرمز می زنم روی تماااام افکاری که میگه برو کوتاهشون کن. :دی
+ چند شب پیش وقتی جلو آینه ایستاده بودم به خواهرم گفتم دیگه خسته شدم می خوام برم کوتاشون کنم، اولش کلی فحشم داد که خیلی خری حیف نیست و فلان (-_- محبتش یهویی فوران می کنه 😂) بعدم گفت اگه زد و یه کور و کچلی اومد گرفتت چی، شب عروسی گیس میذاری؟ گفتم خب کور و کچل که مو نمی خواد 😂
++ اصن من این حرفو نقص می کنم که گفتن "خوشکلی زن به موهاشه" نخیر نیست. قیافه بعد یه مدت عادی میشه مهم باطن طرفه که باید زیبا باشه /قال محبوبه اصن : ) /
+++ عنوانم همینجوری یهویی انتخاب شد : ))))