چند روز پیش عکس پروفشونو عوض کرده بودن.
قبلی رو یادم نیست ولی این دفعه عکس نوشته گذاشته بودن که "دست خدا دیدنی نیست! حس کردنیه."
و ما امروز همگی متوجه و شاهد این دستِ پنهانِ یاری رسان خدا بودیم.
تا دیروز همه چیز برعکس بود و دور از انتظار؛
هوای سرد و سوزناک
برنامه های روی هوا مونده و کلی هماهنگی با مداح و مجری
ولی امروز، هوا خنک و رو به گرما!
تا دیروز از بچه ها ناامید بودیم. خودمونو اینجوری توجیه می کردیم که چون بچه ن و کوچولو کسی خرده نمی گیره و انتظاری ندارن اما امروز،
همه حرف گوش کن و منظم سر صفاشون ایستاده بودن و همگی هماهنگ با هم برنامه ها رو پیش میبردن.
آخ که چقدر ذوق کردم براشون ^_^
برای تک تکشون با اون سربندای یا حسین و یا ابالفضل سبز رنگشون
برای اون شال های سبز دور گردنشون
برای لباس مشکیا و چادر مشکی هاشون یا به قول هانیه "خاله من چادر مشکی ندارم. چادر سیاه دارم عیب نداره؟! نه خاله همونو بپوش" ^_^
برای اجراهاشون
برای نمایش اسرای دشت کربلا و اون پرچم یا حسینی که امیر علی دستش گرفته و رو بند سبز به چهره ش بسته بودن.
آخ که چقدر زمان زود می گذشت
+ ببینید و راضی باشید : )
ممنونتم خدا جونم
مرسی که هوامونو داشتی و هوای مجلس بهترین بنده ت رو
و مرسی از شماها و مرسی از دعاهاتون : )