من... دیشب :|
+تقریبا دو بار در هفته داداش کوچیکه قهوه تلخ بدوووووون هیییییییییچ افزودنی می خوره/ می نوشد :/ هر بارم که می خواد قهوه جوشو بذاره رو گاز به همه تعارف می کنه که براش در نظر بگیره یا نه! بابا که کلا با قهوه مخالفه و دوست نداره :| ذائقه ی من و مامانم هم مثلِ همه و هر دو فقط شیر قهوه دوست داریم ^_^ این وسط فقط خان داداش می مونه که برای همراهی با داداشش از رو مجبوری یه سر تکون میده..
برای من خوردنِ قهوه تلخ عین خودِ خودِ زهرماره (ولی نمیدونم چرا بعضیا مثل داداشم انقدر راحت می خورند؟!! اصلا چطوری تحمل می کنند؟!!)
دیشب خیلی خوابم میومد ولی برای انجام دادن کاری باید بیدار می موندم و تمومش می کردم. من از اون دسته آدمایی ام که با بوی قهوه هوش از سرشون میره و به هوس میفتن. (عجب بدبختی گیر کردیمااا.. آدم شکمو چی بوده دیگه خخخ) همون لحظه هم داداشی قهوه جوششو رو گاز گذاشته بود. وقتی آماده شد بهش گفتم تو سه تا فنجون بریزه و واسه منم بیاره : ))
داداشی 😶
خان داداش 😮
من 😉
بهشونم گفتم که این اتفاق هر صد سال یکبار میفته :دی
واقعا جای تعجبم داشت! وقتی تعارف میکنند، من میگم نمی خورم.. حالا که کم دم کردن، منم اضافه شدم.. خب چیکار کنم؟ مجبوووور بودم مجبووووور ^_-
+ذائقه ی شما به چه صورته؟ اگه تو یه سینی یه لیوان چایی هل دار ^_^ و یه فنجان قهوه *_* باشه و حق انتخاب داشته باشین، کدومو بر میدارین؟ هوم؟