تازه رسیدم خونه و قبل از عوض کردن لباسای بیرونم راهمو به سمت دلخواه مطلوبم کج کردم و همچون شهر فرنگ به تماشای مناظر پیش رو بودم و با برداشتن سیبی و گاز زدن به اون درشو بستم و بر گشتم به اتاقم.
اومدم تو هال و کنترل ها رو برداشتم و نشستم روی مبل دو نفره
(البته پهن شدن و شکل مبل شدن کلمه مناسبتریه :|)
تا قبل از اینکه شبکه ها رو عوض کنم روی شبکه سه و برنامه سمت خدا بود. یه دستم کنترل و تو اون یکی دستم گوشی م بود و صفحاتو بالا پایین می کردم و یه نیم نگاهی هم به تی وی داشتم.
چند دقیقه ای نگذشته بود که مامان خانمی گفتن: اینجا چی داره؟
نمیدونم. +پس بزن شبکه سه :| واای داشتین گوش می کردین؟ شرمنده ندیدمتون : )))
بابا راست میگه که هیچ وقت نباید کنترل دست من باشه : )))
*متنو نوشتم و خواستم منتشر کنم که عنوان ازم خواست و بی هوا گفتم "هاع؟!" فوقع ما وقع :دی