`

عدو شود سبب خیر...


یادمه وقتی هشت یا نه سالم بود، یکی از تفریحات داداشام این بود که میرفتن تو باغچه ی مامان بزرگم و لابه لای بوته ی گل محمدی، یا رو شاخه های درخت توت دنبال موجود سبز رنگی بودن که وقتی انگشت اشاره رو جلو چشاشون بالا و پایین می کردی، اونا تحریک میشدن و شروع می کردن به جفتک انداختن یعنی داداشام این لقبو بهشون داده بودن که دعوایین! اون موجود سبز رنگ چیزی نبود جز

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــانتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیس :/               

من تقریبا از همه ی جونورا میترسم. کوچیک و بزرگم ندارن. اینا وقتی بازیشون تموم میشد، تازه بدبختی من شروع میشد و من بدو اونا بدو... تازه فیلشون یاد هندستون می افتاد و متوجه میشدن چه سرگرمی بهتر از اذیت کردن من! تا اشکمو در نمی آوردن دست از سرم بر نمی داشتن.

امشب تو هال نشسته بودم و داشتم با خان داداشم راز بقا رو زورکی میدیدم، یهو تصویری از مانتیس نشون داد و کلا راز بقا رو ول کردیم و دوتایی پچ پچ کنان خاطره بازی کردیم و کلی خندیدیم این وسطم هی به هم گوشزد می کردیم که هیس! هیس! همه خوابن :/


+امروز با یسنا واسه تولد داداش کوچیکه کیک پختیم. برای تزیینش چیزی تو خونه نداشتم واسه همین به خامه کشی و رنده کردن شکلات تخته ای بسنده کردم. خداروشکر یسنا یه بسته اسمارتیزم داشت، اونم یواشکی ازش گرفتم ولی موقع تولد وقتی فهمید، اسمارتیزاشو از رو کیک برداشت -_-

+خداروشکر از احوالات دیشب خبری نیست و بحمدلله همچی آرومه..

+ان شاءالله حال دلتون همیشه خوب باشه ^_-


۴ نظر
خانومِ حدیث :)
۱۸ فروردين ۰۳:۰۵
وای منم خیلی میترسم =]
خداروشکر که همه چیز خوبه ^__^ تولد داداشیتم مبارک  :)

پاسخ :

قبلا یه طوری بود که وقتی اینا رو از دورم میدیم گریم میگرفت :/ باز الان بهترم 😅 
الهی شکر : ) سپاس عزیز دلم  : * 
آرزو ﴿ッ﴾
۱۸ فروردين ۱۰:۴۹
من از لمس جانورا می‌ترسم.
کارِ یسنا😂👌
ان‌شاءالله ۱۲۰سال تولد بگیری واسه برادر محترم :)

پاسخ :

طبیعیه : ) منم میترسم.
خخخخ با بدبختی ازش کش رفتم ولی بعد گند زد به کیکم.
ان شاءالله... ولی ان شاءالله اونا ۱۲۰ سال تولد بگیرن واسم :دی
🍁 غزاله زند
۱۸ فروردين ۱۲:۱۹
عه راز بقا 😊 من دوست دارم،همیشه با بابام در اوقات بیکاری میزنیم و‌میبینیم 😁
ولی از حشرات زیاد خوشم نمیاد 😅 
تولد برادر عزیز هم مبارک 😇
حاله دل تو هم خوش محبوبه شبِ خوش‌بوی دوعالم :) 

پاسخ :

جدی؟! من بدم میاد، البته فقط مستندای جک و جونوارشو نگاه نمی کنم. 
مچکرم عزیزم 😘 
پووووف عجب جمله ای ^_^  لحظاتت خوش  -_^
صدیقه
۲۷ فروردين ۱۵:۵۳
خخخ منم دو تا ازینا داشتم بزرگه کوچیکه رو خورد!:/ کفش دوزکمم خورد:/
بدم میومد ازش ها ولی هر روز نگا میکردم ببینم هس یا نه! 
چه خارجی طور!ینی از همون بچگی میگفتین مانتیس؟! من که اونموقع میگفتم آخوندک, بلد نبودم این کارو که گفتی.... یکی گیر بیارم امتحان میکنم:دیییییی

پاسخ :

جدی؟ فکر میکردم فقط برگ می خوره :/
خخخ معرکه ایا.. چه مسئولیت پذیر :دی
😶 اوهوم از همون بچگی می گفتیم مانتیس! حالا چرا آخوندک؟
خخخ حتما این کاروبکن.. خیلی حال میده ^_-
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان