پاسخ :
چم!
شاید چون مسیر زیادی رو اول صبحی پیاده روی می کنم و تشنه میشم. یا شایدم سرمای هوا منو وسوسه می کنه که چای بخورم.
روزای اولی که می رفتم برام عجیب بود اینا چطوری تو یه استکان کمر باریک یه دونه چای می خورن. از روز بعد یه لیوان از این چاقالوهای دسته دار (محک) با خودم بردم و از مسئول آبدارخونه خواستم (این شکلی ← 😁 با همین لبخند :دی ) زین پس تو این لیوان برام چای بریزن.
+ این چند وقتی که میرم بعد از نوشیدن جیره ی روزانه م، روم نمیشه درخواست چای بکنم و خودم میرم برای خودم چای می ریزم. / گاها دیده شده واسه بقیه هم خودکار خودم چای ریختم و آوردم. / آخه آدم روش میشه تنهایی چای بخوره؟! :/ /