حیاتی طور بخوانید :دی
بار دیگر، ملت غیور پرور ایران اسلامی در روز بیست دوم بهمن ماه یک هزار و سیصد و نود و شش با حضور خود در اجتماع عظیم راهپیمایان بیست و دوم بهمن ماه حماسه ای دیگر آفریدند. زن و مرد، پیر و جوان، خرد و کلان همه آمده بودن تا مشت های گره کرده خود را به سمت دشمنان ایران اسلامی بگیرند و یک صدا فریاد بزنند "خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست".
+ خیلی آروم و مورچه ای راه می رفتم و شعارها رو با بقیه فریاد میزدم که این دو تا پلاکارت 👇 و بانویی که هی داد میزد تمام کتاب ها پنجاه درصد تخفیف داره، توجه مو به خودش جلب کرد.
نزدیک شدم و عناوین کتاب ها رو یکی یکی از زیر نگاه تیز بینم عبور میدادم که ناگاه روی کلمه "قِیدار" امیرخانی میخکوب شدم. با لبخندی کش اومده کتابو برداشتمو از اونجایی که گفته بودن پنجاه درصد تخفیف داره، با یه نگاه به پشت کتاب، یک اسکناس ده تومانی از جیب جلوی کیفم در آوردم و دو دستی تقدیمشون کردم. ( ۸۵۰۰ خریدم ^_^ )
باقی ده تومن رو تو کیفم می گذاشتم که پلاستیک پیکسلا مانع از این شد که ۱۵۰۰ تومانم بروند ته جیب جلویی کیفم قرار بگیرن. انگار آنها هم برق چشممو دیده بودن.
باز هم با لبخندی ازش خواستم که "میشه ببینمشون؟"
میشه ببینم همانا و برداشتن و خرید پیکسل شهیدِ دوستداشتنی این روزهام "ابراهیم هادی" همان. (به قیمت ۲۵۰۰ تومان خریدم ^_^)