`

سرپوش



من توی یه خانواده مذهبی بزرگ شدم. توی خانواده ای که وقتی دختر به سن نه سال می رسید باید روزه می گرفت چون حرف خدا و دین بود. مثل الان نبود که چون دخترِ نه ساله توان و نیروی روزه گرفتنو نداشته باشه بگن عیب نداره و نمی خواد بگیری و فلان (بحث احکامو فاکتور می گیریم)

همیشه بهمون گفتن اگه تشنه شدی برو دست و صورتتو بشور تا خنک بشی.. مقنعه تو بگیر زیر شیر آب خیس کن و بپوش تا حرارت بدنت کم بشه.. اصن تو سایه بشین ولی هیچ وقت روزه تو نخور چون خدا میبینه
یه بار وقتی توی حیاط با بچه ها جمع شده بودیم دیدم خانم مسئول آبدارخونه مون(اسمشونو خاطرم نیست) با یه سینی چای به سمت دفتر مدرسه رفت.
اون روز از معلممون بدم اومد.
چون روزه شو خورد.
چرا روزه شو خورد؟
مگه مامان نمی گفت خدا میبینه حتی توی یک فضای در بسته، بازم میبینتت، پس چرا روزه شو خورد؟
یه بچه ی مدرسه ای چه میدونست که این چیزا واسه خانما طبیعیه!؟(به هررررر دلیلی که میدونید)

امروز وقتی با یه سینی چای از آبدارخونه اومدم بیرون با اینکه تایم استراحت بچه ها نبود ولی حضور مریم خواهر زاده مربی مون وقتی داشتم از کنارش می گذشتم باعث شد خاطرات دوران ابتدایی مثل برق از جلو چشام عبور کنه و از خودم بدم بیاد.
اینکه اگه مریمی که تنها امروز مهمون مهدمون بود از من متنفر بشه چی؟ 
از وقتی اومدم تنها یک بهانه وجود داره که سرپوشی بشه روی این کارم و اونم اینه که حداقل مثل منِ اون موقع چشم و گوش بسته نباشه! همین.

۸ نظر
** دلژین **
۰۱ خرداد ۱۶:۳۲
اصلا یادم نمیاد تو دوران دبستانم اطرافم دوستهام و همکلاسی هام روزه گرفته باشن...

پاسخ :

صحیح!
برگ سبز
۰۱ خرداد ۱۷:۰۲
@دلژین
وای خدا مریم تو کجا بزرگ شدی آخه :/ :) 

پاسخ :

بابا مریم اینا چهار درصدی ن : )))

بلوط خانوم
۰۱ خرداد ۱۹:۰۴
ما هم همینجوری بودیم. 
با این فرق که اینقدر چشم و گوش بسته بودیم که هیچ وقت سینی چای دست معلما ندیدیم! :))
+ به نظرم این نشونهء خوبیه که از معلمتون بدت اومد. میتونست جور دیگه ای باشه. بعضی از بچه ها/آدمها وقتی با حالتهای مشابه برخورد میکنن، باورهاشون سست میشه و به درستی کار خودشون شک میکنن.

پاسخ :

این شاید به خاطر آموزه های بی بی بوده. (مادرِ پدرمو عرض می کنم) 
تا شونزده سالگی با ایشون زندگی کردیم و جو خونه بی بیا هم مشخصه دیگه
همیشه دورهمی و روضه و دوره های خانمانه :دی
یک دختر شیعه
۰۱ خرداد ۱۹:۳۰
دقیقا تو دبستان من هم با این که شاهد بود یک نفر روزه نمیگرفت: )

پاسخ :

طبیعیه بابا : ))))
بی نام
۰۱ خرداد ۲۱:۲۱
ولی برا ما اینجوری سخت نبودا... من خودم تا مدت ها کله گنجشکی روزه میگرفتم چون برخلاف الانم اون موقع خیلی ضعیف بودم😁

پاسخ :

منم نمی گم همه روزه هامو گرفتم ولی خب چون اون موقع بزرگترامون حکم الگو رو داشتن برام سوال پیش اومده بود و یه حس بدی نسبت بهشون داشتم.
آقـای چـشــمـ بـه‌راه
۰۱ خرداد ۲۳:۱۵
حتی اونایی هم که مسافرن نباید جلو چشم همه روزه خوری کنن ... بابا آدم روزه که حالیش نیس، زهرمار هم که بخوری دلش می‌خواد

پاسخ :

کارمونو توجیه نمی کنم ولی خب اون تایمی که من اومدم بیرون از کلاس، مریم تو کلاس دیگه بود!
ولی حرف شما صحیحه.. اونم برای بچه ای به سن مریم. اصن عذاب وجدان گرفتم :(
** دلژین **
۰۲ خرداد ۰۷:۲۵
من مدرسه رازی بودم دبستان :))) 
واااقعا یادم نمیاد روزه بگیرن بچه ها :/ 
راهنمایی به بعد چرا بچه ها یه سری ها میگرفتن 
ولی دبستان رو اصلا یادم نیست خدایی

پاسخ :

بچه ها رو منم یادم نمیاد
ولی روزه خواری معلمامو به چشم دیدم
** دلژین **
۰۲ خرداد ۱۶:۳۰
همون دیگه بعد میگی ۴ درصدی ای :))) 
دمت گرم از بچگی همه رو گرفتی  😍

پاسخ :

نمیشه گفت همه رو ولی تقریبا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان