بالاخره اتاقمو مرتب کردم :|
لباسامو شستم و توی هاله خیسوندم و رو بند پهن کردم :دی
کشوهای لباسامو مرتب کردم.. لباسای اضافی رو دوباره جدا کردم و بقچه کردم تا بعدا مادر خانمی بهشون رسیدگی کنن.
مانتو و سارافونی که خیلی وقت بود شسته بودم و اما حوصله نداشتم بذارم روی چوبکار اونا رو هم مرتب کردم و آویزون کردم
هیچ وقت نشده لباسامو جلو جلو اتو کنم چون دوباره کاری میشه.. چرا که قبل از اینکه بپوشمشون دوباره اتو میشن. وسواس ندارم اما از چروک لباس خوشم نمیاد.. روسری هامو هم همینطور..
میشورم و تا می کنم و میذارم توی فایلا و هر وقت لازمشون داشتم همونجا اتو می کنم.
فقط مونده خوندن کتابم و تحویلش : )
+چند جز از قرآن هم عقبم :(
کاش توی همین یکی دو روزی که از ماه مبارک مونده، خودمو برسونم :(