`

زشت، اما دوستداشتنی!



«جولیا» زشت بود و کریه المنظر، با دندان هایی نامتناسب که اصلاً به صورت جولیا نمی‌آمدند.

اولین روز که جولیا به مدرسه ما آمد هیچ دختری حاضر نبود کنار او بشیند. یادم هست همان روز «ژانت» دوست صمیمی خواهر من که دختر بسیار زیبایی بود مقابل جولیا ایستاد و از اوپرسید: «آیا می‌دانی زشت‌ترین دختر این کلاس هستی؟»

همه از این جمله ژانت خنده‌شان گرفت. حتی بعضی از پسرهای کلاس در تصدیق حرف ژانت سر تکان دادند و «ویلیام» که همیشه خودش را برای ژانت لوس می‌کرد اضافه کرد: «حتی بین پسرها».

اما جولیا با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جواب ژانت جمله ای گفت که باعث شد همان روز اول تمام دختران کلاس احترام جولیا را بیشتر از ژانت حفظ کنند! جولیا جواب داد: "اما ژانت! تو بسیار زیبا و جذاب هستی."

در همان هفته اول جولیا محبوب‌ترین و خواستنی‌ترین عضو کلاس شد و کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می‌خواستند جولیا با آن‌ها هم‌گروه باشد. او برای هر کسی اسم مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می‌گفت چشم عسلی و به دیگری لقب ابرو کمان داده بود.

حتی به «آقای ساندرز» معلم کلاس، لقب خوش اخلاق‌ترین و باهوش‌ترین معلم دنیا را داده بود. ویژگی برجسته جولیا در تعریف و تمجیدهایش از دیگران بود که واقعاً به حرف‌هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه‌های مثبت شخصیت هر فرد اشاره می‌کرد. مثلاً به من می‌گفت بزرگترین

نویسنده دنیا و به «سیلویا» خواهرم می‌گفت بزرگ‌ترین آشپز دنیا! و حق هم داشت. آشپزی سیلویا حرف نداشت و من تعجب کرده بودم که چگونه جولیا در همان هفته اول متوجّه این موضوع شده بود. سال‌ها بعد جولیا به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شد و من بعد از ۱۰سال وقتی با او برخورد کردم بی‌توجه به قیافه و صورت ظاهری‌اش احساس کردم شدیداً به او علاقه‌مندم. جولیا فقط با تعریف ساده از خصوصیات مثبت افراد در دل آن‌ها جای باز می‌کرد.

چند سال پیش وقتی که برای خواستگاری جولیا رفتم دلیل علاقه‌ام را جذابیت سحرآمیزش خواندم و او با همان سادگی و وقار همیشگی‌اش گفت: «برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود.»

و من بلافاصله و بدون هیچ تردیدی در همان اتاق شهرداری از او خواستگاری کردم. درحال حاضر من از جولیا یک دختر ۳ساله به نام آنجلا دارم. آنجلا بسیار زیباست و همه از زیبایی صورت او در حیرت‌اند.

روزی مادرم از جولیا راز زیبایی آنجلا را پرسید و جولیا در جوابش گفت: «من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم.» و مادرم روز بعد نیمی از دارایی‌های خانواده را به ما بخشید!


📚 @ketab_khani


+من نوشت: سیاست زنانگی داشته 😂 


۱۲ نظر
برگ سبز
۲۶ خرداد ۲۱:۲۴
"از" سیاست های زنانگی داشته انصافا!

پاسخ :

آره آره 😂
به قول خودمون "بلد بوده" 😂😂😂😂
DeL Nevis
۲۶ خرداد ۲۱:۴۹
انتخاب همچین داستانی برای پست کردن نشون میده هوش بالایی داری و به مخطبات اهمیت می دی :)

#منم_بلدم :)))

پاسخ :

😎✌ دیگه دیگه

#بعید_میدونم 😂
بهارنارنج :)
۲۶ خرداد ۲۲:۰۵
واقعا درسبزرگیه ،اگر بتونیم اینجوری رفتار کنیم واقعا خوشبخت خواهیم بود

پاسخ :

و شاید تو بیشتر از همه متوجه عمق این داستان شده باشی :(
بهارنارنج :)
۲۶ خرداد ۲۲:۰۶
این سیاست نیست!
مهم ترین هنر انسانیته!امیدوارم لتونم مثل این دختر باشم امیدوارم:)

پاسخ :

هنر انسانیت! قشنگ گفتی
همینه
بهارنارنج :)
۲۶ خرداد ۲۲:۲۳
آره:)

اا ناراحت نبینمت دختر:)

پاسخ :

: ))
مهدی یار
۲۶ خرداد ۲۲:۳۰
خخخ...
این قضیه باسه مردای ایرانی جواب نمی ده.

پاسخ :

خخخخخ چرا اتفاقا
دیدم که میگم
مهدی یار
۲۶ خرداد ۲۲:۳۹
اکثر مردای ایرانی اولویت بندیشون این طوری:
۱- چهره
۲- پول
۳-پول.

قبول ندارین؟

پاسخ :

پس یحتمل فرد مورد نظر بنده جزء استثناها بودن!

مهدی یار
۲۶ خرداد ۲۳:۱۹
البته فی الواقع من مزاح کردم.
ان شالله همه جوان ها خوشبخت بشن.
سیرت مهمه نه صورت‌...

پاسخ :

ان شاءالله 
ولی گویا برای اکثر آقایون صورت مهمتر از سیرته : )
قبول دارم که طرفین باید یک حداقل هایی رو داشته باشن و به قولی به دل هم بنشینن اما...
ار کیده
۲۶ خرداد ۲۳:۵۷
این پستت بوداره محبوبه...

پاسخ :

حریرت خرابکاری کرده دماغت بو میده 😂😂
ار کیده
۲۷ خرداد ۰۰:۱۲
:|
خیلیم جدی میگم :|

پاسخ :

خبری نیست فدات شم 😊
ار کیده
۲۷ خرداد ۰۰:۲۷
خدانکنه 
شکر خدا :*

پاسخ :

ما بیشتر :***
محسن رحمانی
۲۷ خرداد ۲۲:۰۴
به نظر من اصلا سیاست نداشته بلکه ادب ومعرفت به خرج داده .از محبت خارها گل می شوند.

پاسخ :

نچ سیاست هم داشته : ))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان