`

😭 برف... برف... برف میباره 😭


اهم اهم ( آیکون صاف کردن گلو و اینا 😊 )

جونم واستون بگه که از دیشب تا همین الان که دارم این پست رو تایپ میکنم، همینجور برف و بارونِ که داره میباره( صد هزار مرتبه شکر ) از خُل بازی های خودم اگه بخواین واستون بگم اینه که بعد از انتشار دو پست دیشب( که یکیش موقت بود و به درجه رفیع حذفیدن نائل گشت) رفتم تو حیاط فنچولمون... دستامو به صورت کاملا افقی باز کردم( دنبال یه ایموجی خوشمل و ناناز گشتم ولی نیافیدم پس به همین خطوط اکتفا می کنم و اکتفا کنید ـــــــــــ|ـــــــــــ ) و زیر بارون، این رحمت بی انتهای ایزد منان شروع کردم به دعا خوندن... تقریبا یه یه ربی بیرون بودم.. البته زیر بارونِ زمستون موندن، همچینم بدون ترکش نمیمونه، اونم بدون پوشیدن لباس گرم 😂.. دستاوردش، یه آبریزش بینی و یه شب زنده داری سه چهار ساعته بود 😋 که بازم خداروشکر چون امروز جمعه بود، همش تو رختخواب بودم و مشکلی واسم ایجاد نکرد :دی

خیلی دوست داشتم یه ساعتی رو تو خیابونا پرسه بزنم و روی برفای تازه نشسته رو زمین راه برم... هندزفری تو گوشم باشه و بی دغدغه واسه خودم کیف کنم و لذت ببرم...

ولی از اونجایی که کسی رو پایه ی پیاده رویم پیدا نکردم، دوباره رفتم تو حیاطمون و یه گوشه مثل کوچولویی که با حسرت داره به برف بازی دوستاش نگاه میکنه، به باریدن برف و نگاه کردن گذرا به آسمون گرفته، بسنده کردم😔

+ یعنی الان جا داره دوباره بگم: ای خدا.... پس کی منو شب ببره بیرون یه برف بازی بکنم... برف بازی، اونم تو پارک، اونم بدون چادر 😂 آخه یه بار تجربه کردم که میگم... بهترین جا واسه برف بازی تو پارک! چون راحت میتونی پشت درختا قایم بشی و در تیررس گلوله های برفی که به سمتت میاد نباشی...

😭😭😭😭چقد دلم خواست ....


چند ساله پیش که من تازه بیست سالم شده بود... خاطرم نیست کجا بودم ولی یه دوستی برگشت و بهم گفت که خیلی خوبه که تو اصلا به سنت توجه نداری و شیطنتت هنوز مونده.. اولش زیاد به حرفش توجه نکردم ولی الان میفهمم چی می گفت... خیلی خوبه که فارغ از اینکه چند سالته و تو چه برهه ای از زندگیت هستی، بازم واسه خودت ارزش قائل بشی و بعضی اوقات یه رفتارایی ازت سر بزنه که احساس کنی کودک درونت هنوز فعاله، حتی بیش فعال( البته رفتارای خوب و مثبت منظورمه)   

شاید باورتون نشه ولی من هنوز که هنوزِ احساس می کنم یه دختر هجده سالم.. رفتارام بزرگانه ست ولی شیطنتم مثل یه دختر هجده ساله ست. حتی شده به شوخی، هر کی سنمو ازم پرسیده، ابتدا سال تولدمو گفتم بعد میگم: ولی هجده سالمه ^___^ اون بنده خدام پوکرفیس طورانه نگام میکنه با خودش حساب کتاب می کنه که یعنی چی...؟ این الان چی گفت؟ 😐


++ شما دوست داشتین الان چند سالتون می بود؟ یا رفتاراتون شما رو چه سنی نشون میده؟


* بعدا نوشت: فکر کنم علاقه ی خاصی به شب نوشتن پیدا کردم :دی

روزا اصلا، دست و دلم نمیره رو کیبورد واسه تایپیدن...

۲۱ نظر
سِناتور تِد
۳۰ بهمن ۰۰:۱۸
چی برف ندیده
چی ندید بدید
چی خونوک اصن :))))

پاسخ :

خخخخخخ تعارف نکنین یه وخ ...
هر چی تو دلتون مونده رو بگین خدای نکرده غمباد نگیرین  :))
دورهمی استفاده می کنیم 😊
خاتونِ گیس گلابتون...
۳۰ بهمن ۰۰:۲۶
چه خوب خوش بحالتون :)
بدون چادر چرا؟ من با چادر این رسالت رو به حدی خوب انجام میدم که نگو :))
پایه نداشتن واقعا چیز مسخره ایه. جا داره با حالت قهر طوری بگی چیییش بی ذووقااا :دی
من هرکی میبینتم میگه سلام دخترم مدرسه نداری مگه؟ :))
مننتهی رفتارم بستگی به جاش داره تو عموم میگن خیلی خشکه :|| تو خصوص همون دختر دبیرستانی طور :))
دوس داشتم نوزده سالم باشه. نوزده سالگی دوست داشتنی داشتم و همیشه از رسیدن به بیست میترسیدم...

پاسخ :

عی بابا یه جور میگی خوش بحالتون که انگاری اونجا برف نمیاد! بابا این ته مونده های برفی که می خواسته اونجا بباره، دلش سوخته گفته یه چیکه م مشهد ببارم.. والا :))
اوخ فک کنم منظورمو بد رسوندم... اهم اهم( واسه شفاف سازی لازم بودخخخ) اتفاقا منم چادرمو تو طبیعت سعی کردم حفظ کنم... ولی چند سال پیش که یه شبی خوب برف باریده بود و واسه برف بازی رفتیم پارک، چون پرنده م پر نمیزد چادرمو در آوردمو خوب برف بازی کردم که انصافا خیلی چسبید ^_^ 
خخخ یادم میمونه..
جدی؟ چی با حال... بِیبی فیس یعنی؟ :)
احسنت اصلشم همینه :) بستگی به مکانش داره :)
خب مهم همینه که رفتارات همونو نشون بده و به اصل سنت توجه نکنی :) منم از بیست واهمه داشتم ولی خداروشکر به خوبی پشت سر گذاشتم :)
خاتونِ گیس گلابتون...
۳۰ بهمن ۰۰:۲۹
سادیسم آخه؟ :دی
چرا همه علاقه خاصی به این اصطلاح و استفاده ازش دارن :))
گمونم استفاده سادیسم در اینجا صحیح نیست هست؟

پاسخ :

اصلاح شد :)
نمیدونم واقعا علتش چیه 😁
ممنون که ایرادای متن و بهم میگی جانِ دلم 😘
خاتونِ گیس گلابتون...
۳۰ بهمن ۰۰:۴۳
نه بابا منظورتو بد متوجه نشدم میدونم شرایط چطور بوده منتهی من همیشه حتی تو این زمانام استرس میگیرم نکنه کسی بیاد برای همین هیج وقت جرئت نمیکنم چادرمو در بیارم بیرون از چهار دیواری خونه :))
اینجوری میگن حالا چقد راست باشه الله اعلم :))
خداروشکر که ازش راضی بودی :)

پاسخ :

پس یحتمل من خودم توجیه می کنم که : بابا نصف شب کی میبینه حالا! 
حتما همینجوریه که میگن دیگه :))
اوهوم خداروشکر ؛) انشاءالله که واسه تو م خوب بوده باشه :))
خاتونِ گیس گلابتون...
۳۰ بهمن ۰۰:۵۳
میتونستی جای سادیسم بنویسی مازوخیسم
سادیسم یعنی دیگرآزاری مازوخیسم یعنی خودآزاری
البته گمون نکنم توی حیطه ی مازوخیسمم جایی داشته باشه صرفا یه عادته :))
ایراد نگرفتم که عجبا :دی

پاسخ :

نه دیگه همین خوبه... 
اوه بله درست میفرمایید...ولی خب به گمونم منم دارم بقیه رو آزار میدم با این شب نوشتنام دیگه :دی
نمیگم که تو ایراد گیری.. میگم اگه متنم ایرادی داره بهم گوشزد میکنی دیگه :))
🍁 غزاله زند
۳۰ بهمن ۰۰:۵۸
خب من اگه یکی از اطرافیانت بودم،پایه‌ی برف بازی و قدم زدن‌ها توی برف و بارون میشدم ;) 
اینکه چقدر شادتر،شیطون‌تر از سنم رفتار میکنم رو به من هم میگن.اینکه هنوز کودک درونم به شدت کار میکنن.مطمئنم هیچوقت این شدت کم نمیشه...
در واقع رفتارام منو حداکثر ۱۲ ساله نشون میده (^.^)

پاسخ :

ای جووووونم اصلا ازین به بعد فقط با تو میرم بیرون خوبه؟ :)) ولی فک کنم دوری😔
اصلا روحیه ی شاد داشتن نعمت بزرگیه... ان شاءالله همیشه همین روحیه رو داشتی باشی عزیزم :)
خاتونِ گیس گلابتون...
۳۰ بهمن ۰۱:۰۳
من که لذت میبرم :)
میدونم میدونم شوخی میکنم باهات :))

پاسخ :

برو منو سیا نکنه فاطمه سادات 😅 
من که میدونم تا ستارم نصف شب روشن میشه، میگی باز دوباره نصف شبی این چی میخواد بگه اه! آخرشم میگی.. چیششششش 😊😊😊😊

خاتونِ گیس گلابتون...
۳۰ بهمن ۰۱:۲۳
تو شب تاریک حرف تو دهن من میذاره عه عه عه :||
چه روزگاری شده ها :)))
من شوخی ندارم که اگر خوشم نیاد مثل خیلی وبلاگ دیگه که نمیرم سراغشون اینجام نمیام :)

پاسخ :

شب تاریک کیلوی چنده بابا... چراغ خواب اتاقت که روشنه:) اوناهاش ( اشاره به چراغ خواب دارد )
عجب ... واقعا روزگار بدی شده  :))
خاتونم... پس باور میکنم که توفیق اجباری نیستم برات 😘 خوشالم کردی :))
آرزو ﴿ッ﴾
۳۰ بهمن ۰۱:۳۲
من تو این چندوقتی که اینجا بودم قشنگ از حالت برف‌ندیده بودن اومدم بیرون :)))
از صبح تا الآن دغدغه‌م اینه که برف رو بیشتر دوست دارم یا بارون! هنوز به نتیجه نرسیدم!
چه کیفی کردی دیشب! البته خدا رو شکر که ترکش‌هاش موندگار نشدن :))

++ من همین الآنمو دوست دارم. از کامنتای بی‌ربط و پرحرفی‌هام مشخص نیست که رفتارام چه سنی رو نشون میده؟:دی
البته ففط در جمع دوستامه که این جمله رو می‌شنوم: چقدر رفتارات بچگانه‌س بچه!
در جمع غیردوستانه، بیچاره‌ها جرئت نمی‌کنن اظهار نظر کنن، به‌ نگاه‌های پوکرفیس بسنده می‌کنن!

پاسخ :

خخخخ
بازم خخخخخ مثل من.. پست دیشب بارونی... امشب برفی :دی ولی همون بارونو بیشتر دوس دارم ^_^
ها والا ! جات خالی ... ولی از پدر جان ترسیدم که نصف شبی بیدار بشن و ببینن من تو اتاقم نیستم، واسه همین زودی بر گشتم :))

++ نه.. کامنت ها که گویای سن فرد نیستن... اتفاقا من تاحالا کامنت بی ربطی ازت ندیدم 😝 پس چیزی نمیدونم :دی
با لحن خوب یا بد میگن؟
چطور؟ خیلی جدی میشی؟
خاتونِ گیس گلابتون...
۳۰ بهمن ۰۱:۳۲
اتفاقا هیچ خبری از چراغ خواب نیست همونطوری که هیچ خبری از خواب نیست :))

پاسخ :

خخخ خواستم یه تیری تو تاریکی زده باشم که ناغافل به هدف نخورد :دی

آرزو ﴿ッ﴾
۳۰ بهمن ۰۱:۵۴
خب حالا هنوز خیلی از آشنایی‌مون نگذشته، کامنت بی‌ربط هم می‌بینی:دی مثلا ممکنه تو چند روز پست نذاری و من دلم تنگ بشه و همینجوری هی بیام حرف بزنم:دی
واقعا؟ من همیشه فکر می‌کردم کامنتای طولانیم گویای سنم نیز هست!
خب گاهی اوقات دیگه زیادی بچه‌بازی در میارم و حرص اونا رو هم!
آره، جدی و کم‌حرف!

پاسخ :

:دی فک کن یه درصد من پست نذارم... اونم چند روووووووز 😫 
عه حرف زدن که خوبه :) هر وقت خواستی بیا... اینجام مثل وبلاگ خودت ( بر گرفته از اینجام مثل خونه خودتون ایناااا  :)  )
نه نیست :) خوشال باش :))
عه ... تو الان مثلا کم حرفی؟! جل الخالق😶
آرزو ﴿ッ﴾
۳۰ بهمن ۰۲:۰۵
امیدوارم همیشه پست بذاری و همشم از خوشحالی باشه :)
باشه باشه، مزاحمتون میشم همساده!
چه خوب :)
خخخخ یعنی واقعا دارم می‌خندما! فضای وبلاگ‌هایی که زیاد نظر میدم رو دوستانه در نظر می‌گیرم :))

پاسخ :

ممنونم بالام جان 😍😘 
قدمتون سر چشم... خوشال میشم خخخخ
 :)
خخخ منم واقعا دارم از خنده ی تو می خندم... خیلی خوشحالم که این حس دوستانه دو طرفه ست... الحمدلله :))
آرزو ﴿ッ﴾
۳۰ بهمن ۰۲:۳۲
اینم اولین نظر بی‌ربط!
چرا عنوانت اینجا شکلک نداره و اینجا⇦http://bayanbox.ir/info/3833442691154361691/Screenshot-%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B7%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B2%DB%B2%DB%B7%DB%B1%DB%B3 
داره؟
و اساسا چرا شکلک گریه؟

پاسخ :

واقعا نمیدونم چرا تو اون تصویر نداشت😕
به خاطر علاقه ی من به برف بازی.. و اینکه امکانش نیست برم، واسه همین ایموجی گریه گذاشتم :))
آرزو ﴿ッ﴾
۳۰ بهمن ۰۲:۵۹
آها، عجب دلیل عمیقی :))
دیگه کم‌کم صبحت بخـــــیر!

پاسخ :

بله بله :))
صبح تو هم بخیر آرزو جون ^_^

+فقط یه سوال! هر وقت تونستی جواب بده.
از کجا و چجوری پیدا کردی، هوم؟
آرزو ﴿ッ﴾
۳۰ بهمن ۰۴:۰۶
چی رو پیدا کردم؟!

پاسخ :

همون لینکو میگم... 
از کجا متوجه شدی؟ :)
آرزو ﴿ッ﴾
۳۰ بهمن ۰۴:۱۸
آها، اینکه اسکرین‌شاتی‌ست از صفحه‌ی گوشیم گرفتم و در صندوق بیان آپلود کردم تا لینکش رو بفرستم.

پاسخ :

آره فهمیدم که شات گرفتی ولی...
یعنی از از همو اول ایموجی نداشت؟😐

آرزو ﴿ッ﴾
۳۰ بهمن ۰۴:۲۴
آره اینجا توی این صفحه عنوانت ایموجی نداره، البته دقت کردم دیدم توی اون صفحه‌ی وبلاگ‌هایی که دنبال می‌کنمم ایموجی داره! شاید توی عنوان فقط دیده نمیشه!

پاسخ :

یحتمل همینطورِ که میگی...
چون قبل از انتشار تو پیش نمایش می ذارم که موردی نداشته باشه تا قبل از دیگران خودم ایراداتشو بگیرم :دی
ایمان
۳۰ بهمن ۱۲:۵۶
برف دوس دارم!!اره راست میگین همیشه ادم پایه نیس!خوشبحال خودم که هرکی هرموقع هرچی گفت پایه بودم!!راه رفتن روی برف هم خوبه!!!!و دراخر!مرموز خبیث!!من که به نوبه خودم دوس داشتم زندگی بعد کنکور رو تجربه میکردم!اصن ادم دیونه میکنه!موفق باشین

پاسخ :

خوبه که برف رو دوس دارین..  فعلا که هر چی تنبلِ به پست من میخوره :دی
روی برف قدم زدن خیلی خوبه مخصوصا اگه دست نخورده باشه ^_^ 
مرموز.. خبیث؟😕
ان شاءالله تجربه می کنین.. فقط ۳-۴ ماهه دیگه مونده، خیلی تلاش کنین تا خدای نکرده پشیمون نشین :) شما نیز موفق و مؤید باشین..
JOJO Kocholo
۰۱ اسفند ۱۷:۳۳
دوس داشتم نبودم کلا :) رفتارمم مهم نیس خیلی چندساله نشونم بده 

پاسخ :

عه چرا؟! 
عذر می خوام ولی چرا انقدر نا امید؟
JOJO Kocholo
۰۱ اسفند ۲۲:۵۶
ناامید؟ 
کوجاش ناامیده؟ ^_^

پاسخ :

آخه گفتین: دوست داشتم نبودم کلا...
به نظر اومد نا امیدی...
خداروشکر که اینطور نیست😊
یک دختر شیعه
۰۲ اسفند ۱۲:۵۷
اصلا سنت بهت نمی خوره 
: )
فک کنم ایین دختای شیطون باشی=))

پاسخ :

خخخخخ 
 نه من همه چیز و تکذیب می کنم 😅
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان