`

شیطنت


روزای زوج آموزش قرآن داریم. اول از روی تابلویی که داریم یه مرور کوتاهی می کنم و بعد ازشون می خوام که غنچه هاشونو ببندن 😁 هلیکوپتراشون(انگشت سبابه) بیاد بالا و بچرخه توی هوا و بعد بذارن روی صفحه مورد نظر و با من حروف یا کلماتو تکرار کنن.

گاهی کلاس اونطور که دلخواهمه پیش نمیره و برای اینکه قدر بدونن از مربی اون یکی پیش دو، می خوام بیاد جای من واسته و من برم کلاسش، و این رفتارم به بچه هام نشون میده که ازشون دلخورم و باید با وضع موجود کنار بیان.

هیچی دیگه رفتم اون کلاس با خط کشم (خط کشی که نه برای تنبیه، اصصصلا، واسه تابلوی حروف قرآن و اینکه دیگه نیازی نباشه با انگشت، خم شم روی کتاباشون تا خطو بهشون نشون بدم) که دیدم دارن با مداد شمعی هاشون نقاشی می کشن. واسه اینکه تنوعی ایجاد بشه ازشون خواستم منو با خط کشم نقاشی کنن 😂 

یکم مسخره بازی و ادا و اصول در آوردم و ازون طرفم بچه ها منو با انواع و اقسام اشکال یکی کردن و هر هر می خندیدن و منم اون چیزی رو که می کشیدنو براشون نشون میدادم که یعنی من این شکلیم؟ 😂 مثلا قدمو بلند می کشیدن یا اینکه تپل و چاق 😑 یکی که کلا منو کچل کشیده بود و گفتم مگه من کچلم؟ پس این (اشاره به مقنعه م) چیه سَرم؟ خلاصه که یه وضعی.. آخر سر هم که دیدم اجازه نمیدن برم کلاسم، از دستشون فرار کردم که باعث شد همه شون بیان توی کلاس من و توی مهد یه همهمه ای بوجود بیاد و نظمش بهم بریزه 😂😂 

اینم نمونه ها یا بهتر بگم هدایای بچه های اون کلاسه که گفتن "مال خودت" :دی 

ببینید و لذت ببرید : )

+ آخرش نفهمیدم چرا این آدم توی نقاشی بالا

صد و هشتاد درجه باز کرده؟ 😐

۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان