`

به قول مریمِ خورشید شب، "تُفففففففف"


خونه مامان بزرگ بودیم و همه خاله ها جمع بودن. بحث اتوکاری اینا شد گفتم منکه خیلی بدم میاد و معمولا لباسایی رو می خرم که نیاز به اتو نداشته باشن :| یهو خاله بزرگه گفت مگه لباسای باباتو اتو نمیکنی؟ گفتم نه!!! فکر کنم اونجایی که خاله می گفت لباسای شوهرشو دختر بزرگه ش با علاقه اتو میکنه مامانم شنیدن چرا که وقتی اومدیم خونه و دیدم می خوان پیرهن بابا رو اتو کنن گفتم شومیز منم دو تا خط تا می خواد زحمتشو بکشید : )) میگن خواهرم پیشونی داشته که دخترش لباسای باباشو اتو میکنه و وظایف خودشو گردن مامانش نمیندازه :| : ))

۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان