`

شکنجه گاهی به نام مهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد :|


فقط کافیه حوالی ۹:۳۰_۱۰ صبح بیاین مهدمون

مِنوی غذای رستوران جلو روتون بازه -_-


امروز هلاک شدم. تقریبا یکی دو هفته ای میشه به بچه ها گفتیم همگی با ظرف چاشتاشون توی سالن مهد جمع بشن و با هم صبونه! بخورن (آخه چلو کبابم شد صبونه؟😐 😩 کوفته قلقلی هم؟ 😬)

برعکس روزای قبل تصمیم گرفتیم برن تو کلاساشون بخورن و بعد بیان واسه تمرین نماهنگای پایان سال.. فکر کنم فقط یک دقیقه تونستم کلاسمو تحمل کنم و بعد اومدم بیرون و رو به روی دفتر مهد روی زمین (دقیقا روی کفپوش سالن) نشستم و گفتم من دیگه نمی کِشم 😭 واقعا واسه منه شکمو این شکنجه بسی بزرگ و دشوار و حتا غیر قابل تحمله؛ اینکه یه نفر جلو روم یه چیزی رو بخوره و من حتا نتونم یه لیوان آب بخورم  😞 خلاصه روز سختی رو گذروندم 😁


ظهر، وقتی می رسم خونه هلاکِ هلاک میشم. نمازمو می خونم و دراز به دراز رو به قبله، عین جنازه میفتم و سه چهار ساعت بی وقفه می خوابم. ولی امروز فرق می کرد و نتونستم با خیال راحت یه خواب شیرین داشته باشم. یسنا خانم و من، تنهایی، دوتایی، تو خونه جلو تلویزیون افتاده بودیم. من، چشام بسته و اون، سرش تو گوشی من و کلمات انگلیسی رو با زبون بچگونه، تکرار می کرد. (نرم افزار آموزش مشاغل)

انقدر خوابم میومد که فراموش کردم برم در حیاطو قفل کنم یه وقت این فسقل نزنه بیرون (البته این عادتو نداره.. ولی در کل) تا چشام بسته میشد، از ترس اینکه تو خونه نباشه می پریدم و دورو برمو نگاه می کردم و وقتی می دیدم رو مبل بالا سرم نشسته و مشغوله، دوباره می افتادم 😐 آقا بچه هاتونو با من تنها نذارید.. من از خوابم اصصصصلا نمی گذرم 😟


بعد از یک هفته، امشب تصمیم گرفتم یکم رنگ کنم و کارمو جلو ببرم.

تنبل شدم حسااااااابی.. از تایید نکردن کامنتاتون واضحه نه؟ 😊 

صبر بایدت 😉


۵ نظر
عرفان ...
۱۸ ارديبهشت ۲۲:۱۵
فقط قضیه مهد...

پاسخ :

: )
آبی آسمانی
۱۹ ارديبهشت ۰۰:۲۹
قبول باشه...

پاسخ :

: )))
محسن رحمانی
۱۹ ارديبهشت ۲۳:۵۱
خوب راستش یادم نیست کدوم وبلاگی رو از روز اول نشتنش دنبال کردم ولی وبای خوب بسیاری
رو دنبال کردم و نوشته هاشو دوست داشتم به عنوان مثال وب شما وب رادیو بلاگی ها وب گندم بانو
وب محمد حسین وب مترسک و...

پاسخ :

شما به اینجا لطف دارین : )
محسن رحمانی
۲۰ ارديبهشت ۰۰:۰۳
خواهش می شود .

از خواهر زادتون وشیرین کاری هاش زیاد بنویسید.

پاسخ :

اتفاقا تا الان خونه مون بودن 
تازگیا کلمه سوژه ای که باهاش شیرین زبونی می کنه "کنگ فوکار"ه که میگه کُندُوفار
محسن رحمانی
۲۰ ارديبهشت ۰۰:۰۹
کُندُوفار؟😂😂😂

پاسخ :

: ))) والا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان