`

سوال


تا حالا شده وبلاگی رو از ابتدای بلاگر شدنش تا به الان خونده باشی؟


+ اگر مایل بودین لینک وبلاگو تو کامنتتون قرار بدین.

۲۴ نظر
عرفان ...
۱۹ ارديبهشت ۰۰:۱۱
سوالی که تابحال بهش فکر نکرده بودم ! 

پاسخ :

یادمه روزای اولی که وبگردی می کردم اول وبلاگ مستر مداحی رو شخم میزدم
بعد لینک وبی که تو قسمت پیونداشون بود (وبلاگ تیلو )
بعدتر هم وبلاگ نیکولا رو
قلم نیکولا رو عاشقم

آهان قبلشم وبلاگ یکی از دوستان جیمی با نام کاربری "خورشید"
قلم اونم دوست داشتم
ولی حیف که آدرسشو گم کردم :(
عاشق بارون ...
۱۹ ارديبهشت ۰۰:۲۳
خیلی بعید به نظر میاد آخه! مگه طرف آشنا باشه و بدونی می‌خواد شروع کنه وبلاگ نوشتن! یا که از طرف بلاگری معرفی بشه مثلاً همسر گندم.
ولی اینکه تمام آرشیو کسی رو خونده باشی باز بیشتر پیش میاد!

پاسخ :

کم پیدایی رفیق : ))
عرفان ...
۱۹ ارديبهشت ۰۰:۲۴
وبمستر ها از کاربرانی که به قول شما، سایتشان را شخم بزنند احترام ویژه ای قائل هستند...

پاسخ :

: )
خانم الفــــ
۱۹ ارديبهشت ۰۰:۲۶
بلی :)

raeh.blogfa.com وبلاگی بود که چندین سال خوندمش تا الان که خیلی خیلی به ندرت مینویسه. بعدتر همکار شدیم، بعدترها به واسطه استاد مشترک رفت و آمد داشتیم، بعدتر هم خانوادگی شد رفت و آمدها.

hasanat.blog.ir با هم بزرگ شدیم اصلا. دوستان خیلی صمیمی شدیم. میتونم بگم بهترین دوستی هست که دارم. و به لطفش با اساتیدی اشنا شدم که مسیر زندگیم رو تغییر داد. آرشیوش نیست الان توی وبلاگش.

http://arpiran.blog.ir/    بعدها همکار شدیم. و تنها کسی بودن که من رو نقد میکردند توی نوشتن.


پاسخ :

وبلاگ اول جالب بودم برام.. و البته روند روابطتون.

لینک آخری هم از اون دست نوشته هاییه که دوست دارم

در هر صورت مرسی از معرفیشون :*
آبی آسمانی
۱۹ ارديبهشت ۰۰:۲۸
قدیمی ترین وبلاگی که دارم می خونم، همین وبلاگی هست که الان دارم براش کامنت میذارم. حدود دوسالی میشه، شایدم بیشتر.
ولی یادمه خیلی طول کشید بتونم براش کامنت بزارم. آخه اون موقع همجنس بودن نویسنده وبلاگی که براش کامنت میذاشتم جزو خط قرمز هام مبود....

پاسخ :

جدی؟؟؟ خیلی دوست دارم بدونم چطوری با اینجا آشنا شدین؟

عجب! آره فک کنم یه سالی میشه اینجا کامنت میذارین!
اَسی ...
۱۹ ارديبهشت ۰۰:۲۹
آره
وبلاگ زیزیگلو
اون موقعا وبلاگ نداشتم و تازه خواننده چند تا وبلاگ شده بودم که تعدادشون به انگشتای یک دست هم نمیرسید

پاسخ :

و از بد روزگار وقتی خواننده وبش شدم که دیر به دیر، ینی خییییلی دیر، وبشو آپ میکنه :|
واران ..
۱۹ ارديبهشت ۰۲:۳۸
آره ولی اکثرا مدتهاست نمی نویسن .
مثل همین زیزیگلو 
یا ساحل افکار 
یا وبلاگ هنوز(همون دوستم یلدا بانو) که از بلاگفا میخوندمش تا الان که متاسفانه بسته شده :(
آدرس ها رو خواستی میدم بهت .
الان گفتم اینا که نمی نویسن :( برای همین آدرس هم ننوشتم :(
و خیلی های دیگه  که مثل قبلی ها نمی نویسن.


سلام بر محبوب دل ها :*

پاسخ :

آخ آخ مستر نیما
یادش بخیر

چقدر این نبودنه، ننوشتن غم انگیزه
ان شاءالله سالم و سلامت باشن.

عزیزی
سلام : )
آرزوهای نجیب (:
۱۹ ارديبهشت ۰۵:۰۳
قدیم‌ها که جوون‌تر بودم و حس و حال بیشتری داشتم اگر از وبلاگی خوشم می‌اومد شخم می‌زدمشون عجیب. بعضی‌هاشون هم بود چندین بار شخم می‌زدم؛ ولی الان دیگه خیلی وقته وبلاگ کسی رو از اول نخوندم. مگه یکی‌دوتا وبلاگ اونم به‌خاطر علاقه‌های شخصی.
مثلاً یادمه خنده‌های صورتی رو چند بار خوندم. 

پاسخ :

منظورت این وبه؟ 

ار کیده
۱۹ ارديبهشت ۰۹:۱۱
کسی رو دارم که از ابندای ابتدای وبلاگ نویسم خوندتم. از 9 سال پیش شاید... :)

پاسخ :

چقدر جالب
ببین چقدر قلم و مطالبت برای اون فرد جذاب بوده که این همه سال همراهته
بهارنارنج :)
۱۹ ارديبهشت ۰۹:۵۸
خیلیا ولی یادم نیست،اما یادمه کدوم دوستای قدیمی از دستان خالی اومدن و بعد ساخت کاغذ سفید دنبالش کردن

اما خودم فقط جناب لانتوری یادمه به کرات😅

پاسخ :

اوه راست میگیا
لانتوری رو هم من باید اضاف کنم :||
نویسنده آشنا
۱۹ ارديبهشت ۱۰:۱۳
طی این چند سال اخر وبلاگ های زیادی درست شدن ، ولی متاسفانه اقدام به حذف وبلاگشون کردن
شاید سه الی چهار مورد، دقیقا یادم نیست!

پاسخ :

آهان
لوسی می
۱۹ ارديبهشت ۱۰:۳۰
چه سوال جالبی.
نه دقیقا از اولین پست اما از دوم و سومین پست پیداش کردم و باهاش همراه شدم تا انتها.

یادم نمیاد پست اول وبلاگی رو همزمان با انتشار خونده باشم مگر کسی که از قبل بلاگر بوده و بهم گفته که داره وب جدید میزنه! هه!

پاسخ :

چقدر قدیمیه پستاش!

من منظورم اینه که مثلا یه نفر تازه با وبت آشنا شده و طی این چند روز کل مطالبتو خونده (مثلا من خوندم و اومدم بهت اطلاع دادم که کل وبلاگتو یه روزه! خوندم!)

مثلا وب نیکولا
منکه با اولین پستش خواننده وبش نشدم
شاید چند سالی بود می نوشت
ولی چون قلمشو دوست داشتم، ریز ریز شروع کردم به خوندن مطالبش

فکر کنم پستم ایهام داشته
چرا که متوجه شدم به دو روش مفهوم پست برداشت شده! : )
بی نام
۱۹ ارديبهشت ۱۴:۲۳
بله بوده... وبلاگ اولش توی بلاگفا بود وبلاگ دومش توی بیان... متاسفانه خیلی وقت پیش خدافظی کرد و گفت دیگه نمینویسه :(

وبلاگ الف لام میم... نوشته ی فرزاد

پاسخ :

چقدر بد

+ فرزاد
اسمی که منو یاد خاطرات خوب می ندازه ^_^
فرشته ...
۱۹ ارديبهشت ۱۴:۴۷
من توی سه روز ارشیو آووکادو رو خوندم :)
دوستانی هستن که حدود ۲ ساله میخونم ولی نه از اول، یادمم نیست دیگه کسی رو نشسته باشم تمام ارشیوش رو خونده باشم :)

پاسخ :

چقدر وبلاگای دو نفره رو دوست دارم
اصن زوجای بیان یه چیز دیگه ن ^_-
🦉 شباهنگ
۱۹ ارديبهشت ۱۵:۲۹
بله
ولی لینک نمی‌دم :دی

پاسخ :

:||
قاسم صفایی نژاد
۱۹ ارديبهشت ۱۸:۰۰
بله. چند نفری بودند که اکثرشون دیگه نمی‌نویسند
+ مایل نیستم :D

پاسخ :

--____--
جناب منزوی
۱۹ ارديبهشت ۱۸:۱۸
نه نشده :)

پاسخ :

درود : ))
آرزو ﴿ッ﴾
۱۹ ارديبهشت ۲۰:۴۴
همون طور که در کامنت‌ها اشاره کردی خودت نیز، سوالت ابهام داشت.
من هر وبلاگی رو که خیلی خوشم میومد می‌نشستم از اول آرشیوش رو می‌خوندم. 
اولین وبلاگی که تو بیان باهاش آشنا شدم و شدم خوانندۀ ثابتش، شباهنگ بود. دو سه دور آرشیوش رو خوندم از اون موقع تا حالا. بار اول که تموم شد گریه هم کردم کلی :))
دو عدد سارا هم هستن که وبلاگ اونا رو هم از اول خوندم. 
جولیک رو هم.
فکر می‌کنم حوا رو هم.
یه دونه فینگیل‌بانو هم بود که فعلا دیگه نمی‌نویسه.
وبلاگ الی رو هم فکر می‌کنم، ولی مطمئن نیستم.
فعلا همینا یادم اومد.
راستی من و حدیث تو یه روز وبلاگ زدیم. طبیعتا وبلاگ حدیث رو هم از اولش بودم :) (البته این وبلا‌گ‌هامون)

پاسخ :

فکر کنم بلاگرای زیادی بودن و هستن که قلم نسرینو دوست دارن و وبشو کامل بالا پایین کردن.. و اینکه از رفتنش، از سکوتش ناراحتن :(

: ) مرسی از جوابت

یادش بخیر حدیث
ان شاءالله حالش خوب باشه
چند روز پیش به وب جدیدش سر زدم و از اینکه سوت و کور بود دلم گرفت
نیست، کجاست؟ خبری ازش نداری؟
آرزو ﴿ッ﴾
۱۹ ارديبهشت ۲۲:۱۷
من و حدیث، هم‌کلاسی بودیم و جدای از دنیای مجازی دوستیم. :) یکی دو شب پیش حرف زدیم، حرف از وبلاگش هم پیش اومد. امیدوارم که باز بیاد :))

پاسخ :

ان شاءالله
محسن رحمانی
۱۹ ارديبهشت ۲۳:۴۰
بنده سفارش کردم برای اینکه ریا نشه گفتم بچه ها نگن که چقدر از روز اولی که اومدم ونوشتم وب منو شخم زدن .
عخی خودم گفتم ریا شد :دیییییییییییییییییییییییییییییی 😂😂😂

پاسخ :

: ))
محسن رحمانی
۲۰ ارديبهشت ۰۰:۱۴

حتما بخونین خیلی قشنگ و دردناکه


!) ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺁﻣﺪ : ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ !

(!) ﺯﻧﺎ ﺁﻣﺪ : ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﻓﺖ 

(!) ﺳﻮﺩ ﺁﻣﺪ : ﺑﺮﮐﺖ ﺭﻓﺖ !

(!)ﻣُﺪ ﺁﻣﺪ : ﺣﯿﺎ ﺭﻓﺖ!

(!) ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﺧﻮﺭﯼ ﺁﻣﺪ :ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻓﺖ !

(!) ﺭﺷﻮﻩ ﺁﻣﺪ : ﺣﻖ ﺭﻓﺖ !

(!)ﺩﯾﺮ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺁﻣﺪ: ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺖ!

(!) ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺁﻣﺪ : ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺭﻓﺖ !

(!) ﻗﻮﻡ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺁﻣﺪ : ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺭﻓﺖ !

(!) ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺁﻣﺪ : ﺣﺠﺎﺏ ﺭﻓﺖ !

(!) ﺟﻮﺍﯾﺰ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﻭ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺁﻣﺪ: ﺯﮐﺎﺕ ﺭﻓﺖ !

(!) ﺗﻠﻔﻦ ﺁﻣﺪ: ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺭﻓﺖ!

ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﯿﻢ !!!

ﭼﻪ ﻫﺎ ﺁﻣﺪ،ﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺖ !.... ؟


ﺁﯾﺎﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺩﺳﺘﺖ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ

ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﯾﺶ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ.

 99%کسانی این پیام رو خوندن برای دیگران نمیفرستند!!  شما چی ؟

خدافرمودند:اگرمن رادرمقابل دوستانتان ردکنید,,,

من هم شمارادرقیامت ردخواهم کرد!         

 این پیام ارزش فرستادن داره

شایدفقط یه نفر به فکر فرو رفت !!!!!!!

حکایت ما و خدا


☕️خدا: بنده من نماز شب بخوان وآن یازده رکعت است. 

🎥بنده: خدایا خسته ام! نمی توانم. 

☕️خدا:بنده من،دورکعت نمازشفع ویک رکعت نماز وتر بخوان. 

🎥بنده:خدایا خسته ام! برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم. 

☕️خدا: بنده من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان. 

🎥بنده: خدایا سه رکعت زیاد است!

☕️خدا: بنده من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان. 

🎥بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟

☕️خدا: بنده من قبل از خواب وضو بگیرو رو به آسمان کن و بگو یا ا… 

🎥بنده: خدایا من در رختخواب هستم. اگر بلند شوم،خواب از سرم می پرد! 

☕️خدا: بنده من همان جاکه دراز کشیده ای،تیمم کن و بگو یا ا… 

🎥بنده: خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم. 

☕️خدا: بنده من در دلت بگو یا ا…  ما نماز شب برایت حساب می کنیم. 

بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد. 

☕️خدا: ملائکه من،ببینید آن قدر ساده گرفته ام،اما او خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده. او را بیدار کنید. دلم برایش تنگ شده است. امشب با من حرف نزده. 

📃ملائکه: خداوندا دوباره او را بیدار کردیم،اما باز خوابید. 

☕️خدا: ملائکه من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست.

📃ملائکه: پرورگارا باز هم بیدار نمی شود. 

☕️خدا: اذان صبح را می گویند. هنگام طلوع آفتاب است. ای بنده من بیدار شو. نماز صبحت قضا می شود. 

📃ملائکه: خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟

☕️خدا: او جز من کسی را ندارد... شاید توبه کرد… 

بنده من،تو هنگامی که به نماز می ایستی،من آنچنان گوش فرا می دهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری. 


برای تایپ کردنش خیلی زحمت کشیده شده،اگه بخدا عشق داری برا همه کپی کن


پاسخ :

ما چقدر غافلیم ازش :(
فاطمه :)
۲۰ ارديبهشت ۰۵:۱۰
من بعضی از وبلاگارو دو سه بار شخم زدم .نصف بیشتر  اونایی ام که دنبال می کنم یه بار شخم زدم..یه دفعه به خودم میومدم،میدیدم  ساعت چهار و پنج صبحه و  من کل آرشیوشونو خوندم..

پاسخ :

لذت بخشه
آبی آسمانی
۲۱ ارديبهشت ۲۲:۲۸
وبلاگ هایی که من می خونم و دوست دارم دنبال کنم، بیشتر وبلاگ هایی هستند که با یک قلم ساده و شیرین، روزمره های زندگیشون رو می نوسن.
فکر کنم خیلی اتفاقی با وبتون آشنا شدم.
ولی دوست دارم همچنان با نشاط و ساده و شیرین همچنان بنویسید...

پاسخ :

آهان.. عجب!
تازه تصمیم گرفتم همش غر بزنم بلکن از تعداد دنبال کننده هام کم بشه :دی : )
#مزاح
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان