`

درس عبرت


من تا چند سال پیش، با رمز گذاشتن رو گوشی مخالف بودم. اصن چه معنی داشت گوشی رمز داشته باشه والا :دی

اما با اتفاق افتادن یک حادثه ی بس غم انگیز، این نظریه رو گذاشتم لب کوزه آبشو بخورم / بخورن / یا بخوریم! 

و اون چیزی نبود جـــز، مفقود شدن موبایلم از تو کیف مامانم تو اتوبوس. ولی خیالم راحت بود که چیز خاصی نداشتم. (فعلا تو کنجکاوی این که چرا گوشیمو گذاشتم تو کیف مامانم بمونید تا آخر پست😎 ) مواد موجود در گوشی قبلی عبارتند از:

 سیصد چهارصدتا عکس هنری، صد و خورده ای عکس نوشته و مقدار لازم موسیقی و یه ده دوازده تایی هم نرم افزار :دی زیاده!؟

گوشی بی نوای قبل رو پدر برام خریده بود ( همون مثل باد آورده و اینا...)تنها خرجی که برام داشت یه کارت sd بود، که اونم یکی دو هفته قبل از دزدیده شدنش خریده بودم :/

ولی برای دل سوزوندن پدر و برادرم، مجـــــــــبوووور بودم چنان گریه و شیونی بکنم که دلشون به حالم بسوزه و زودتر واسم گوشی بگیرن.😅 (به من چه خو، من که جایی کار ندارم، خودشون هی زنگ میزنن 😋)

از اونجایی هم که من  با هر دوشون مخصوصا برادرام راحتمو همه چی رو براشون میگم، و از قضا هر دو هم میدونستن که من تو موبایلم عکس و یا فیلم خاصی ندارم، زرنگ تر از این حرفا بودن که گول فیلم سینمایی منو بخورن :دی

و اینجوری شد که دو سه هفته ای در فراق عزیز سر کرده، می سوختم و می ساختم نقطه  ( مدیونید اگه فکر کنید تنبیه شدماااااا😇 )

از اون موقع به بعد، هر چند وقت یکبار پترن گوشیمو عوض می کنم. دلم از این می سوزه که دزد ماهرزن، گوشی بنده را بدون هیچ زحمتی مالکش شد. یه جورایی هلو بپر تو گلو چون اون قبلیه که رمز نداشت. ( تقریبا یه دو هفته ای پیگیرش بودم ولی چیزی عایدم نشد)



+کلن آدمیم که با کیف نمیتونم ارتباط برقرار کنم. اکثر اوقات موبایلم یا تو جیبمه یا به اینو اون میدم بزارن تو کیفاشون 😂

 +درس عبرت نمی گیرم که :دی



بعدا نوشت: اصلاح شد :)


۴ نظر
حسین مداحی
۰۴ بهمن ۲۰:۴۵
رمز خوبه. ولی خب هک کردن رمز هم ماری نداره. کلا ادم تو گوشیش نباید چیز خاصی داشته باشه

پاسخ :

تو موبایلم بیشتر از اینکه از خودم عکس داشته باشم، از طبیعت اطرافم دارم.. الحمد لله هیچ عکسی نداشتمو ندارم...
یک دختر شیعه
۰۴ بهمن ۲۱:۳۹
منم بیشتر اوقات گوشیمو نمیزارم تو کیفم: )))

پاسخ :

اصن یه چیز نا شناخته ست واسم.. 
خیلی کم پیش میاد، چـــــــــــــــــــــــــــــی بشه که کیف بردارم ^_^

یک دختر شیعه
۰۴ بهمن ۲۳:۱۶
اوه نه من اصن نمیتونم بدون کیفم هیچ جا برم-_-

پاسخ :

😒
خو یه بار اضافست :/

دختریم ...
۰۵ بهمن ۱۲:۳۷
کیف داشتن یه جاهایی خوبه یه جاهایی بد :|
اما من به جای شما بودما گریه و فیلم بازی نمیکردم سکته رو میزدم :|
البته دور از شما :)

پاسخ :

کلا رابطه ی خوبی باهاش ندارم :| 
خخخخ نه دیگه باید نشون میدادم که خیلی ناراحتم :)
یا خداااا، سکته؟😰😨 
 :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان