`

تکه تکه (۳)


کسی بود که مدام به حسرت می گفت: کاش زودتر زاده شده بودم. کاش پیامبر را دیده بودم. کاش به خدمت رسول رسیده بودم.

جوانمرد به او گفت: هنوز هم روزگار رسول خداست و هنوز هم عصر پیامبر است. اگر روز را به شب آری و کسی را نیازرده باشی، آن روز تاشب با پیامبر زندگی کرده ای، ولی اگر هزار نماز کنی و هزار حج بگزاری و کسی را بیازاری، نه خدا تو را دوست خواهد داشت و نه پیامبرش، و هیچ اطاعت از تو مقبول نخواهد بود.


روایت ششم از کتاب "جوانمرد نام دیگر تو"

به قلم عرفان نظر آهاری 

۰ نظر

تکه تکه (۲)


روزی مردی، پرسید: نشان جوانمردی چیست؟ جوانمردا، بگو تا ما هم مردی مان را جوانمردی کنیم!

جوانمرد گفت: کمترین نشان، آن است که اگر خدا هزار کرامت با برادر تو کند و یکی با تو، تو آن یکیِ خودت را هم برداری و روی هزار تای برادرت بگذاری!

مرد گفت: وای بر ما که از مردی تا جوانمردی، هزار گام است و ما هنوز در گام نخستیم.


روایت پنجم از کتاب "جوانمرد نام دیگر تو"

 به قلم عرفان نظرآهاری

۰ نظر

تکه تکه (۱)


عالِم، هر بامداد که بیدار می شود، در جستجوی علم است؛ می رود تا علمش را افزون کند.

زاهد هر بامداد که بلند می شود در جستجوی زهد است؛ می رود تا زهدش را زیاد کند.

اما جوانمرد هر بامداد که بر می خیزد در جستجوی عشق است؛ می رود تا دلی را شاد کند.


روایت یکم از کتاب "جوانمرد نام دیگر تو"

به قلم عرفان نظر آهاری

۰ نظر
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان