`

حال نسبتا خوب


بازوی دست چپم به خاطر واکسنی که دیروز زدم به شدت درد می کنه و به طوری که حتی نمی تونم یه قندونو اینور و اونور کنم. این درد از وقتی بیشتر شد که به خیال خام فکر می کردم دستم خوب شده و از صبح شروع کردم به تمیزکاری آشپزخونه و اتاقم. عملا شده بودم یه دختر حرف گوش کن برای مامانم که اینورو میسابیدم، اونورو می سابیدم غافل از اینکه دردش بعدا پدرمو در میاره. حتی نمی تونم موهامو ببندم همین که دستمو میارم بالا دردش بیشتر میشه. /اصن یه وضی.../


تقریبا یه ماه پیش با خاله کوچیکه بحثم شده بود و یه دلخوری پیش اومد. تو این یه ماه نه زنگی نه پیامی از هیچ کدوممون برای اون یکی ارسال نشده بود.. اول بهمن تولدشه ولی از اونجایی که وقتی از مهد میرسم خونه مثل جنازه می افتم، دیشب با مادرم تصمیم گرفتیم که عصر روز جمعه خونه ی مامان بزرگ باشیم که هم مشکل ما دو تا حل بشه و رفع کدورت بشه و هم من تولد خاله رو تبریک بگم. براشون یه اسپری AKAT گرفتم با یه روسری قواره بزرگ نخی. 

اولش با ترس و لرز پا گذاشتم تو حیاط خونه مامان بزرگ و با خاله یه روبوسی گرم کردم. ولی ایشون خیلی سرد رفتار کردن و دونستم کارم خیلی سخت شده و اول باید از دلشون در بیارم (در صورتی که من مقصر نبودم ولی باعث شدم بحثمون بالا بگیره) خلاصه که اول کادوها رو دادم و بعد بوسش کردم و عذر خواهی و تبریک تولد و بعد نشستیم به تجزیه و تحلیل بحثمون. (انقدر درکشون بالا بود که دنبال مقصر نگشتن و بعضی جاها می گفتن که ایشونم بد برخورد کردن و اینا) خلاصه اگه درد بازومو نادیده بگیرم روز خوبی رو سپری کردم. هم رفع کدورت شد و هم اتاقم سر و سامون پیدا کرد و از شلختگی در اومد :دی

۱۰ نظر
آسـوکـآ آآ
۲۹ دی ۱۹:۲۰
خب خداروشکر ختم به خیر شد :)

پاسخ :

هوم الحمدالله رب العالمین : )
محسن رحمانی
۲۹ دی ۲۰:۱۳
خیلی هم عالی .

حوله گرم کنید بذارید رو بازوتون .
البته این دردی هم که دارید بیشتر به خاطر سنگینی کاری که کردید .

پاسخ :

دیروز اینکارا رو زیاد کردم /گرم کردن حوله رو میگم/ 
دقیقا :(
واران ...
۲۹ دی ۲۰:۳۸
خدا رو شکر به خوبی و خوشی تموم شد :))

سلام :)
برای دستت چکار کردی تابحال که دردش بخوابه ؟
یکی یکی بگو بیزحمت :)
تا اگر بشه راهکار بدم زود خوب بشی :)
هوم ؟:)
اول تو بگو بعد اگر دیدم همه کارا رو کردی که دیگه سکوت کنم :))

ایشالا زود خوب بشی :)

پاسخ :

الحمدالله : )

و علیکم السلام : )
فقط حوله گرم کردم و گذاشتم روش. بدون خوردن حتی یه دونه قرص :/ 
به زحمت میفتی :(
ممنونم عزیزم :*
ستاره جان
۲۹ دی ۲۰:۴۰
چند سالشه؟ 

پاسخ :

کی؟ خاله م؟ فکر کنم ۲۹
ستاره جان
۲۹ دی ۲۱:۲۸
اووووووو
خوب تو چند سالته؟ 
.
.
.

خوش به حالت نزدیک همه سن هاتون 

پاسخ :

آره تقریبا همه پشت سر همیم خخخخ
محسن رحمانی
۲۹ دی ۲۱:۲۹
باز هم حوله گرم کنید بذارید تادردش خوب بشه .بعد هم شب روی اون بازو نخوابید.

پاسخ :

ممنونم. سعی می کنم :دی
واران ...
۲۹ دی ۲۲:۱۱
حوله چه شکلی گرم میکنی مهمه :)
چه جور ؟

پاسخ :

نگو که باید با اتو گرم می کردم :|||||
حوله رو روی بخاری دااااغ می کنم در حدی که دستم میسوزه خخخخ
آشنای غریب
۲۹ دی ۲۲:۱۳
من با دختر خاله هام  سنمون اون قدر نزدیک نیس چه برسه به خاله
دختر دختر خاله ام سنش از من بزرگتره :))
اصن یه وضعی 

به توصیه های دکترها تو کامنت ها توجه کنین که منم میخواستم همینا رو تجویز کنم!

پاسخ :

خخخخ پس از این جهت خوشحالم که خاله خانمم (خاله بزرگم) یه هجده سالی از من بزرگترن و ضمنا خواهرمم از این خاله کوچیکم یه سال بزرگترن :دی 

خا : ) 
واران ...
۲۹ دی ۲۲:۲۱
آها اشتباه ات  تو همینه :دی 
اینجوری که تا دو هفته دیگه دستت خوب نمیشه روله :))


شما حوله رو با آب داغ خیس میکنین و اونو میذارین رو دست تون :))
و برای تجدید داغی حوله اونو با اتو گرم میکنید و دوباره میذارید رو دستت :)
و تکرار پشت تکرار حتی با وجود درد خیلی زود خوب میشه :)

پاسخ :

وای واران بیخیال 😩 
الان خیلی خوابم میاد از صب بیدارم. 
ولی خدایی خیلی تجربه داریا دمت گرم :*
@ بزرگواران! یادتون نره :d
ایمان
۲۹ دی ۲۳:۵۱
این لوس بازیا چیه دیگه یه واکسن زدین!! 

پاسخ :

نِ لوس بازی چیه :/ خدایی ش درد مِنَه :(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان