دوشنبه ۷ خرداد ۹۷
هیچ کس نمیتونه بفهمه تا چه حد عاشق بارونم که اگر نگاه های بقیه مخصوصا آقایون در روز روشن با چادر خیییس و چسبیده به بدنم، زیر بارش رگباری بارون نبود، هییچ وقت از وسیله ی منحوسی به نام چتر استفاده نمی کردم.(دو الی سه هفته پیش :|)
اینو گفتم که بگم منه عاشق و دیوونه بارون وقتی میبینم رحمت خدا در حال باریدنه دیگه نمی فهمم تازه از حموم اومدم و موهامو با حوله بستم تا خشک بشه، میپرم توی حیاط فسقلی مون و با یه لبخند گنده شروع می کنم به دعا خوندن.
+سرفه های ریزی که دارم ناشی از آب بازی دیروز و زیر بارون موندنِ دم افطار که نیست؟! هست؟ :|
بعدانوشت: سردرد رو هم بهش اضافه کنید :\