`

افطاری


آخه این انصافه یک شب سه جای مختلف دعوت باشی و خانواده پاشونو توی یک کفش بکنن که الا و بلا فقط خونه خان عمو چون ایشون زودتر اطلاع دادن :|


افطاری مهدو چیکار کنم دوست دارم برم اونجا :(



+اینجا رو هم دریابید..

ورود آقایون ممنوع : )))


۱۸ نظر
فربانو ...
۱۹ خرداد ۱۶:۳۳
ما هم هر سال این روزهای آخر ماه رمضون از چند طرف دعوت میشدیم. امسال ولی همه همون یکی دو هفته اول دعوت کردند. دیگه هیچ جا نداریم :))

+ ممنون عزیزم

پاسخ :

میدونی این شب مذکور شب بیست و هفتم ماه مبارکه که اغلب افطاریاشونو این شب میندازن.. به همون دلیلی که شاید شب قدر شب بیست و هفتم باشه اینجا
چه خوب خوش بحالت :(

+کاری نکردم : )
جناب قدح
۱۹ خرداد ۱۶:۴۳
سلام :)
یه دختر خوب حرف پدر و مادرشو گوش میکنه و میگه چشم ...

مهد کیلو چنده ؟ فقط خان عمو !

پاسخ :

سلام جناب قدح بزرگوار
چشم : ))) 
بعله :||
ار کیده
۱۹ خرداد ۱۷:۲۲
فک کردم اون پست مال توه محبوبه :|

پاسخ :

😁
واران :)
۱۹ خرداد ۱۷:۴۷
من جات بودم میرفتم همونجا که دلم باهاشه :)
دلمم با مادر بود.

قبول باشه 
بجای منم بخور 
دارم می میرم از گشنگی :|


سلام به روی ماهت 

پاسخ :

سلام عزیزم
خدا رحمت مادر بزرگوارتو... 

منم هلاکم.. 
لبام خشکی زده و با هر بار خندیدن یه سمتش چاک می خوره و خون میاد :/ با اینکه اغلب چرب می کنمش ولی همیشه کویره :/
محسن رحمانی
۱۹ خرداد ۱۹:۱۳
یه راه حل داره که به هر سه جا برید . میشه 35 هزار تومن بگممممم :دی

خا حالا ما آقایون شدیم نامرحم ؟ حاالا اگه من فردا یه پست نذاشتم ورود دخترا رو ممنوع
اعلام نکردم :دی جنگ جنگ جنگ :دی خخخخخخخخخخخخخخخخخ

پاسخ :

بفرمایید 

پست من نیست ولی خب درد همه ما دخترا بوده و صلاح نویسنده اون وبلاگ در این بوده که رمزی باشه.
محسن رحمانی
۱۹ خرداد ۱۹:۱۶
عاقا اول برید خونه ی خان عموتون تا اذان رو دادن سریع دولقمه بخورید بلند شید برید مقصدبعدی دولقمه دیگه بخورید سریع برید مقصد اخر ودر مقصد آخر به قصد کشت بخورید
به همین سادگی :دییییییییییییییی خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

پاسخ :

خخخخخ
به قصد کشت رو باس بذارم مورد آخر که از همه توپ تره : ))))
DeL Nevis
۱۹ خرداد ۱۹:۳۰
می دونم که به خاطر غذا نمی گین وگرنه میگفتم بگین غذا مهدو نگه دارن 😶😶😶

حالا بعد ماه رمضون هیشکی تحویلمون نمیگیره ها :| 😓 الان همه یه جا دنبال ثوابن

پاسخ :

😂😂 دقیقا
آرزو ﴿ッ﴾
۱۹ خرداد ۱۹:۳۱
من تا حالا هیچ افطاری خانوادگی‌ای دعوت نشدم. فقط این دو سال افطاری‌های دانشگاه بوده که اونم نرفتم :|
و در جواب سوال، خیر؛ آدم باس بتونه بره اونجا که دلش هست :)

پاسخ :

واه چرا؟! 
من سوال پرسیدم؟! کو؟؟ لامصب دل من هر سه جا رو دوست داره بره
یکی خونه خان عمو.. اون یکی مهمونی خان دایی و سومی هم مراسم افطار مهد :(
هلما ...
۱۹ خرداد ۲۱:۲۱
خونه عمو همیشه رفتی خب :| مهد سال اولته باید میرفتی اونجا :|

پاسخ :

اونوقت اگه خونه عمو نرم مامان میگن باس بریم خونه خان دایی :| نه مهد :(
بی نام
۱۹ خرداد ۲۱:۴۵
خب تو برو مهد اونا برن اونجا... نمیشه؟🤔 

پاسخ :

مگه به خرجشون میره :|
مهدی یار
۱۹ خرداد ۲۲:۱۶
خوب برید مهد.
افطاری دعوت شدن خیلی خوب است.
چرا؟
چرا ورود آقایون ممنوع است؟

پاسخ :

نم شه :(
صلاح نویسنده در این بوده که خانمانه باشه..
+بیش از این اجازه ندارم چیزی بگم.
مهدی یار
۱۹ خرداد ۲۳:۰۴
خخخ...
شیطونه می گه برم یه کمپین بیانی راه بندازم علیه این تبعیض نژادی...

پاسخ :

:d جنسیتی البت : ))))))))))
حمایتتان می کنم : ))
محسن رحمانی
۱۹ خرداد ۲۳:۱۲
خوب ما نیز گفتم مقصد اخر دیگه :دی

پاسخ :

بعله :|
هادی ...
۲۰ خرداد ۰۰:۳۶
ما حرف زور نمیپذیریم :|

پاسخ :

برادرای منم همین شکلین :|
ح. شریفی
۲۰ خرداد ۰۱:۱۰
بستگی داره کدوم یکی چرب و چیل ترِِ :)
من بودم می رفتم مهد، ندای دل را عشق است.

پاسخ :

منم دلم همونوره ولی نمیشه روی حرف پدر و مادرم حرف بزنم.
صدیقه
۲۰ خرداد ۰۱:۱۳
خونواده برن افطاری عموت تو برو مهد=))

پاسخ :

یعنی خوشم میاد همه تون قشنگ بلدین دلمو بسوزونید 😁
احسان ◇
۲۰ خرداد ۰۲:۱۱
من بودم می‌رفتم همون مهد

پاسخ :

بفرما 😁
آرزو ﴿ッ﴾
۲۰ خرداد ۰۹:۴۵
آخه این انصافه... (بقیۀ جمله‌ت)
سوالی خوندمش من😶

پاسخ :

آهان : ))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان