`

همون تیتر پست قبل


ادامه از پست قبل


۳- رنگا چی میگه؟! 😶

از دور فکر می کردم بساطیه و یحتمل شال و روسری بساط کرده.. 

ولی هر چه نزدیک تر میشدیم تعجب مونم بیشتر میشد!

نگو این رنگای دلبر، لواشکن :|


۴- بجان خودم اگه آرد و خمیر و بساط نون پزی بود، امتحان می کردم.

به قول سریال اخراجیا

کی مرد عمله‌‌؟؟ 

مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن : )

۲۲ نظر
یک دختر شیعه
۰۲ تیر ۰۱:۳۴
وای: ))))
چه قدر خوبن اینا محبوبه
😱
ابیه با طعم چیه فک می‌کنی؟بلوبری ینی😂😂

پاسخ :

اصن نمیدونم بلوبری چی چی هست : ))
فقط ژله شو خوردم : )))))
بی نام
۰۲ تیر ۰۸:۰۳
حالا بین اون لواشکا رنگ تیره یکم منطقی هست که از چی میتونن درست شده باشن، ولی خداییش سبز و آبی رو کجای دلمون بذاریم؟؟؟؟؟😐😐😐

نون سنتی میپختم اون موقع که نون پختن مد نبود😁

پاسخ :

خخخخ واقعا
سفید حتا : )))
بابا قپی نیا دیگه : )))))
برگ سبز
۰۲ تیر ۱۰:۰۷
روسریشو :) 
عینک چشمته؟ 

پاسخ :

بله : )
فربانو ...
۰۲ تیر ۱۰:۱۶
عزیزم خودت گلی. چرا گل گذاشتی جای صورت ماهت؟

پاسخ :

توقع نداری که چهرمو نشون بدم؟ ^_-
استاد بزرگ
۰۲ تیر ۱۰:۳۴
همه چی به کنار ...
ولی مگه لواشک سبزم داریم؟!؟!؟!؟!
داریم؟؟؟؟
:)

پاسخ :

یحتمل داریم دیگه : ))
فربانو ...
۰۲ تیر ۱۳:۰۳
نهههههه هر کسی که طاقت نداره صورت ماهت رو ببینه. من استثنا بودم :*

پاسخ :

حواسم هست دیگه از این حرکتا نزنم :|
محسن رحمانی
۰۲ تیر ۱۳:۰۹
:)

کدوم حرکت :دی

پاسخ :

رخ نشون دادن -_-
محسن رحمانی
۰۲ تیر ۱۳:۱۷
پس باس بگیم محبوبه نونوا :دی

پاسخ :

تو خونه گاهی اوقات خمیر بازی می کنم ولی خب نون پختن اونم سر تنور ^_^ تا حالا امتحان نکردم.
برگ سبز
۰۲ تیر ۱۳:۲۰
میگن کیوی هست انگار 
ولی خوب من باور نمی کنم 

پاسخ :

چقدرم که لواشک کیوی بد مزه ست
تو راه که بودیم از فاروج لواشک خریدیم. به بابا گفتم لواشکش ترش باشه ها
گفت باشه.. خودم تنبلیم شد برم بگیرم. بعد که کلی از اونجا دور شده بودیم یکم خوردم دیدم اصصصلا ترش نیست :| نگو این برای بابا ترش بوده نه برای منه ترش خور : ))))
محسن رحمانی
۰۲ تیر ۱۳:۲۵
خوب امتحان کنید .

پاسخ :

چشم :|
+نشد که بشه دیگه.
همه نوناشونو پخته بودن و فقط می خواستن بفروشن :|
محسن رحمانی
۰۲ تیر ۱۳:۳۱
خوب بگید اگه خمیر دارن بدن درست کنید.

پاسخ :

😯 من هر چی بگم
شما باز حرف خودتونو میزنید..
شایدم من بد میگم!
ببینید کلا خمیری ندارن و تنور هم خاموشه
چطوری نون بپزم آخه؟ 😆
Va hid
۰۲ تیر ۱۳:۳۲
:)))

پاسخ :

همیشه به خنده : )
محسن رحمانی
۰۲ تیر ۱۳:۳۵
خوب فردا بیایید :دی

پاسخ :

😫 خدایا دیوارتو بیار من سرمو بش بکوبم
محسن رحمانی
۰۲ تیر ۱۳:۳۹
خخخخخخخخخخخخخخخخخ

پاسخ :

خدایا دیوارو ولش
بذاریدشون توی اولویت.
مرتضا دِ
۰۲ تیر ۱۴:۰۲
سفر به خیر ...

پاسخ :

ممنون
واران :)
۰۲ تیر ۱۴:۲۷
@
استاد بزرگ 
کیوی سبزه :)
لواشک سبز داریم 
و البته میوه های کوهی و میوه های سبز دیگه هم هست که وجود داره :)



خوش بگذره تعطیلات :)

پاسخ :

ممنونم :**
گوش شیطون کر تا اینجا بهم خوش گذشته : )

مهدی یار
۰۲ تیر ۱۶:۲۶
من اون آبیه رو می خام.
چرا سانسور می کنید؟

پاسخ :

ناقابله بفرمایید 😁
زیرا بخاطر اینکه
قانع کننده بود نه؟ 😂
ŇãşíМ
۰۲ تیر ۱۷:۳۵
من لواشک میخوام :|

پاسخ :

😂 خیلی تُیْشه 😆
ترجمه= خیلی ترشه :|
صدیقه
۰۲ تیر ۲۱:۴۸
ازینا تو جاده نیشابور خودمونم هست ندیدی؟ متر به متر پشت سر هم!!
ضمنا چند روز پیشا تو تریا ناهار خوردم داشتم آشغالاشو میبردم بندازم دور سر بطری دوغم افتاد زمین یوهویی یاد اون موضوع افتادم گذاشتم تو کیفم جمع کنم... حالا اومدم خونه یه مامانم میگم جمع کنیم اینا رو میگه من خیلی وقته دارم جمع می کنم نمیدونستی؟:||

پاسخ :

نه والا ندیدم :| 
ما از جاده نیشابور نیومدیم
از چناران و قوچان اومدم 😛
دمشون گرم
به قول مامانم که گاهی اوقات جای وسایلو نمیدونم و ازشون می پرسم میگه "تو که مسافری، نبایدم جاشو بلد باشی :|" 
ما مسافریم اگرم چیزی رو نمیدونیم مشکل از ما نیست ^_-
صدیقه
۰۲ تیر ۲۳:۳۴
اون آخراشو نگرفتم منظورتو😏😏

پاسخ :

منظور مامانم اینه که یه روزی عروس میشین و تا اون روز خونه پدرمون  مهمونیم/مسافریم
صدیقه
۰۲ تیر ۲۳:۴۸
عاقا من خود خود میزبانم! خخخخخخ من کلا ذهنم رفت سمت مردن و اینا🤣🤣🤣 

پاسخ :

-_-
کلی آرزو دارم
بعد بیام از مردن بگم؟ :/
ŇãşíМ
۰۳ تیر ۱۳:۳۳


من ترش دوس دارم :(  خیلی دوس دارم :(  کی بر می گردی؟

پاسخ :

چم.
هنوز حرف برگشت نزدیم : ))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان