`

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند..... گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند


تا حالا شده، قبل خواب به یه موضوعی فکر کنین، بعد همونو یا یه چیزی که بهش ربط داشته باشه رو خوابشو ببینین؟ 

واسه من، اغلب این اتفاق رخ میده... یعنی اگه در طول روز در مورد چیزی صحبت کنم یا قبل خواب بهش فکر کنم، همونو تو خوابم میبینم... (البته این موضوع در مورد افرادی که فوت شدن صدق نمیکنه، با اینکه از صمیم قلب می خوام یه بار دیگه یه عزیزی رو دوباره ببینم)

واسه همینه که میگن، شبا به آرزوها و رویاهاتون فکر کنین :دی

داشتم میگفتم...

چند روز پیش یکی از بدترین خاطره ی ممکن (از نظر خودم)واسم اتفاق افتاد(همون روزی که ازتون خواستم واسه آرامشم دعا کنین. )تا جایی که اصلا نمیتونستم به چیز دیگه ای فکر کنم! اصلا رو کارهام تمرکز نداشتم... هر کاری میکردم که بهش فکر نکنم نمیشد... تا اینکه خوابشو دیدم. همون حرفا همون پیغاما و همون .... 

همیشه گفتم، اگه کسی منو برنجونه، بهم بدی کنه، با اینکه خیلی سخته، خیلی، ولی فلفور میبخشمش، نه به خاطر اون فرد، بلکه به خاطر خودم که لایق آرامشم... آدم کینه ای، رو ذهنش تمرکز نداره چون همیشه به این فکر میکنه که چطوری و با انجام چه کاری میتونه طرفشو زمین بزنه!

من بخشیدمش ولی هنوز آرامش قبلو ندارم، هنوز نمیتونم رو فکرم مسلط بشم... نمیدونم، شاید خودم نمی خوام و هی بهش فکر میکنم...!


و اما دیشب...

دیشب با آرزو (یکی از بلاگرا) تو پستش مشاعره داشتیم ^_^ خیلی خوب بود... هر چی به ذهنمون میومد رو قبول میکردیم. یه بیت... یه مصرع... ترانه ... خلاصه هر چی! 

خیلی خوش گذشت... 

خیلی حالم خوب بود... همینم باعث شد که خواب کلاس سوم راهنمایی مو ببینم که دبیر انشامون، برامون اشعار زیبای فردوسی رو می خوند :) 

دقیقا مثل همون سال، یه دستش کتاب بود و یه دستش پشت کمرش :))



+ از همتون ممنونم... دعا کردنای شما بزرگوارانه که حال دلمو خوب میکنه... 

+ فکر کنین... به اتفاقای خوب فکر کنین... به چیزی که دوست دارین بهش برسین... به اهدافتون... ان شاءالله با همت و پشتکار بهشون میرسین ^__^

+ عنوان، یکی از همون ابیاتی ست که تو مشاعرمون ازش استفاده کردیم...

۱۵ نظر
آرزو ﴿ッ﴾
۲۷ بهمن ۲۱:۰۱
منم به همون جمله‌ی معروف اعتقاد دارم که: آن‌که انتقام می‌گیرد یک روز خوشحال است و آن‌که می‌بخشد، یک عمر :)
جدای از اون‌که خدا هم میگه: رحم کنید تا مورد لطف و رحمت واقع شوید :))

ان‌شاءالله زودتر برسی به همون آرامش قبلیِ خودت :)

خیلی خیلی خوش گذشت!
نصف نصف بیت حتی:دی

پاسخ :

دقیقا... ولی میدونی بخشیدن خیلی سخته.. خیلی باید بزرگوار باشی تا بتونی طرفتو ببخشی...
:)

ان شاءالله :)

اوهوم خیلی خیلی خوش گذشت ^_^
خخخخ آره واقعا...
ایمان
۲۷ بهمن ۲۱:۴۸
پستتون رو نخوندم ولی برای اینکه کپی نکنن برین کد ضد کپی رو بگیرین بزارین توی قسمت کدهای جاواستیکر وبتون تا نتونه کپی کنه!

پاسخ :

: | 
فعلا لازمش ندارم... شاید بعدا استفاده کنم ازش :دی
آرزو ﴿ッ﴾
۲۷ بهمن ۲۱:۵۸
آره، اون‌قدر سخت هست که خودش یجور امتحان محسوب شه.
خب راستش من تا حالا برام پیش نیومده که بخوام کسی رو ببخشم! موردای کوچیک که اصلا حساب نمیشه، چون هنر نمی‌کنم. مورد بزرگ هم فکر کنم تا حالا نداشتم. و در واقع از بیرون گود دارم نگاه می‌کنم ولی امیدوارم اگه روزی خدا بخواد آزمون عملی‌ای واسه این حرفام داشته‌باشه، موفق شم! و همه موفق شیم :))

پاسخ :

بخشیدن که دیگه مورد کوچیک و بزرگ نداره... هر وقت از چیزی گذشتی و بخشیدیش نشون میده که روح بزرگواری داری... البته نمی خوام بگم که: وای پس من خیلی بزرگوارم.. نه!
به حرف آسونه... همین که هنوز مثل قبل از این جریان آرامشمو ندارم، نشون میده که قلبم کامل رضا نداده و نبخشیده :دی
ان شاءالله :)
سِناتور تِد
۲۷ بهمن ۲۳:۰۵
منم از این تجربه ها داشتم
باحاله

پاسخ :

آره حس خوبی داره...
أحمد
۲۷ بهمن ۲۳:۱۶
به نام خداوند غفار .... إن شا الله که روی افکارتون مسلط و آرامش قلبیتون رو بدست آورید.... خدا هم ما بندگان خطاکار راببخشد.... قرآن خواندن آرامش می ده.... 

پاسخ :

ممنون...ان شاءالله... 
خداوند، بخشنده و مهربانن... میبخشن.... بله، خدا توفیق خواندن قرآن ، عمل و فهمشو بهممون عنایت کنه...
خانومِ حدیث :)
۲۸ بهمن ۰۰:۰۸
لذت پس از ببخشش خیلی خوبه
اما گاهی بخشیدن خیلی سخت و نفس گیره

پاسخ :

آره خیلی خوبه... 
این چند روز خیلی سعی می کنم که بیخیال اون جریان بشم، ولی واقعا سخته... به زبون گفتم ولی دلم....

حوا ...
۲۸ بهمن ۱۰:۴۴
منم تجربه کردم...

پاسخ :

تجربه هاتون مستدام..
دختریم ...
۲۸ بهمن ۲۱:۰۷
فلفور میبخشمش، نه به خاطر اون فرد، بلکه به خاطر خودم که لایق آرامشم

mahboobeh-k.blog.ir
لازم بود این یکی رو کپی کنم ... خوشم اومد از این فکر ^ـــ^
یعنی الان لازمه برم اونور ببینم چه گفتین دیی:

پاسخ :

:) نوش جونت خخخ
 آره کامنت دادم ولی یحتمل گیجت کردم :دی
دختریم ...
۲۸ بهمن ۲۱:۱۰
راستی ان شاءالله که به آرامش برسی ...

پاسخ :

میسی ممنون 🙏😊
دختریم ...
۲۸ بهمن ۲۱:۱۳
ناراحت شدی؟!
بخدا من قصد ناراحت کردنت رو نداشتم عذرز میخوام ...

پاسخ :

ناراحت چیه بابا ببین 😀😀😀😀بسه یا بازم بذارم ؟ :)

دختریم ...
۲۸ بهمن ۲۱:۳۷
ایشششش ...
:|
:| :| 
:| :| :|

پاسخ :

خخخخخ
ماچ حتی :)
دختریم ...
۲۸ بهمن ۲۱:۴۴
قــــــــــوربانت دیی:

پاسخ :

:)
همو قضیه ی لنگر وایناست؟ خخخ
دختریم ...
۲۹ بهمن ۱۳:۳۵
قضیش بود اما نشد :| 
الان اینجام که لنگر بندازم دیییی:

پاسخ :

خخخ خداروشکر🙌
نه تو رو خدا  :)))))
دختریم ...
۲۹ بهمن ۱۳:۵۱
به جان دختری اصن اصرار نکن که قبول نمیکنم دیییییییی:

پاسخ :

دختریم میخوام برم بخوابم :دی
 تا دم دمای صب بی خوابی زده بود پس کلم 😅
دختریم ...
۲۹ بهمن ۱۳:۵۸
بَرو :)

پاسخ :

خخخ شرمندتم🙇
به جان خودم اصلا نمیدونم دارم چی تایپ می کنم :دی
بوس بوس...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان