يكشنبه ۱۶ دی ۹۷
چقدر جای خالیش حس میشه :(
امروز یکشنبه ست و اومدم خونه بی بی
بی بی ای که دیگه نیست ولی به هر گوشه ش نگاه می کنم یاد خاطراتش میفتم
اینکه الان به دیوار آشپزخونه لم داده و میگه "دختر! یه چیکه آب بده دستم گلوم خشک شده" یا نشسته روبه روم و موچین به دست صورتشو تمیز می کنه : )) من و خواهرم از این کار بی بی به حیرت میومدیم که توی این سن هم حواسش به مرتب بودن صورتش بود
دلم... آخ دلم...