`

نظر شما چیه؟


۱- بنظرتون شادترین شغل از نظر شما چیه؟

۲- و اینکه الان دوست داشتین چه شغلی می داشتین که از هر لحاظ تامینتون کنه.


خوشحال میشم نظراتتونو ببینم و اینکه لینک پست رو هم به دوستانتون بدین تا بدونیم بقیه نظرشون چیه.

ممنون.


۳۲ نظر
جناب قدح
۲۵ بهمن ۱۴:۰۵
من کار فرهنگی رو دوس دارم :)

پاسخ :

کار فرهنگی یعنی حضور در حوزه کتاب، روزنامه و نشریه و اینا؟
یا معلمی و استادی؟
دقیقا ینی چی
تسنیم ‌‌
۲۵ بهمن ۱۴:۱۰
۱. شادترین شغل، شغلیه که آدم عاشقش باشه.
۲. مامای زایشگاه می‌بودم.

خودت؟

پاسخ :

مگه الان نیستی؟

میگم بعد..
اسمارتیز :)
۲۵ بهمن ۱۴:۱۱
شادترین شغل، شغلیه که صبح با شوق انجام دادنش بیدار شی. همون چیزیه که با تک‌تک سلول‌هات دوسش داری و قطعا برای هرکس متفاوته.

من دوست داشتم کیک بپزم بفروشم دی:
دانشمند هم اصولا دوست دارم باشم =)
عطاری هم دوست دارم :)
روانشناسی و مشاورم دوست دارم بشم :)
پزشکم دوست دارم بشم دی:
دیگه چی؟ بچه بودم دوست داشتم فروشنده لباس شم =))))

پاسخ :

موفقیات اسمارتیز : ))))
جالب بودن برام
🍁 غزاله زند
۲۵ بهمن ۱۴:۱۷
شادترین شغل اون شغلیه که تو رو شاد کنه و توش لذت ببری و با هیجان و عشق واقعی بخوای ادامه‌ش بدی :) 
الان شغل خاصی مدنظرم نیست چون بیشتر درحال یادگیری‌م و میدونم این یادگیری‌ها یه روزی جواب میده ;) 

پاسخ :

درسته موافقم باهات

شماهم موفقیات
دنیای کامپیوتر ...
۲۵ بهمن ۱۴:۳۷
بهترین شغل از نظر من، درست زندگی کردن است...

پاسخ :

کمی شعارگونه نیست بنظرتون؟
آلاء ..
۲۵ بهمن ۱۴:۵۵
شغل هنر یا خطاطی
هر شغلی که با هنر پول درمیاره*_*
یه تابلو نقاشی خیلی خوشگل بکشی و پول خوبی ازش بگیری و کسی که کارت و میخره ارزش کارت و بدونه و روی چشماش بذارتش*_*

پاسخ :

هنرو باهات موافقم که شاده.. خیلی خوبه
قدر هنر رو هم فقط یه هنری میدونه و بس
یکی که درک بالایی داشته باشه و بدونه برای اون تابلو(فی المثل) زحمت زیادی کشیده شده
آلاء ..
۲۵ بهمن ۱۴:۵۷
مربی مهد هم شغل شادیه
درسته گاهی بچه ها حرف گوش نکنن و بعضی مهد ها حقوق کمی میدن
ولی بودن با بچه ها نمیذاره پیر بشی*_*

پاسخ :

و به عنوان یه مربی مهد باید بگم همه اینا بکنار
تو باید چهار چشمی حواست به بچه هات باشه
بچه ها رو هم که میدونی کافیه برای ثانیه ای ازشون غافل بشی اونوقته که میزنن یا خودشون یا جایی رو می ترکونن 
حالا بیا و پاسخ گوی کلی آدم باش
از مدیر و معاون گرفته
تا والدین اون طفل
تازه اگر شانس بیاری ازت شکایت نکنن و دادگاهی نشی
آخه دیدم که میگم
ولی در کل با کامنتت موافقم شدید اللحن : )
تسنیم ‌‌
۲۵ بهمن ۱۵:۱۷
نه دیگه، بالفعل نیستم.

پاسخ :

ان شاءالله بالفعلم میشی
🦉 شباهنگ
۲۵ بهمن ۱۶:۱۵
1- شادترینش مربی مهده
2- کارای مهندسی و پشت لپ‌تاپی رو دوست دارم خودم

پاسخ :

جالبه برام
تو سومین نفری هستی که اینو میگی
نسرین
نظری غیر از نظر آلا داری برای انتخاب مربی مهد؟

خودت الان مشغولی؟
🦉 شباهنگ
۲۵ بهمن ۱۶:۳۹
نظر بقیه رو نخوندم.
من فقط یه روز، اونم چند ساعت تو مهد بودم. و کلی شادی و انرژی تجربه کردم بین بچه‌ها.

+ خودم الان مشغول کارای پشت لپ‌تاپی‌ام و راضی‌ام :)

پاسخ :

خب اون موقع تایید نکرده بودم!
آهان پس تجربه داشتی : )

ایول چه خوب : ))
میم میم
۲۵ بهمن ۱۶:۴۴
مربی مهد کودک

پاسخ :

نخیر
اینجوری نمیشه 
باس از فردا پستای اون روی دیگه شغلمو بنویسم که بدونید همچین آش دهن سوزیم نیستا
به قول معروف آواز دهل از دور شنیدین فکر می کنید خبریه :d : ))
آلاء ..
۲۵ بهمن ۱۶:۴۸
دقیقا خودم تو این روزا که خیلی حالم بد بود خواهرم امتحان داشت من و میفرستاد بجاش برم کلاس
مجبور بودم تو کلاس شادباشم و از رچه ها انرژی میگرفتم فرصت نداشتم به غصه هام فکر کنم 
وقتی هم نقاشی میکشیدم به غصه هام فکر نمیکردم 

پاسخ :

آره میفهممت
منم گاهی اوقات چه از نظر جسمی و چه روحی حال خوبی ندارم
ولی بودن با بچه ها حالمو نمیگم خوب میکنه، ولی بهتر میشم

الانم نقاشی رو ادامه میدی یا ولش کردی؟
دیوانه ...
۲۵ بهمن ۱۶:۵۶
تقریبا میشه گف کاری که پول داشته باشه تو این جامعه

پاسخ :

زمین خواری رو پیشنهاد می کنم
اختلاس حتا -_-
آلاء ..
۲۵ بهمن ۱۶:۵۷
خیلی وقته ولش کردم:'(

پاسخ :

چه بد
شرایطش هست دوباره پیشو بگیری؟
مثلا دارم هولت میدم : ))
اسمارتیز :)
۲۵ بهمن ۱۷:۱۶
آهاااا دو تا کار دیگه‌م که دوست دارم، یکیش فروشنده‌ی کتاب بودنه، یکیشم کافی‌شاپ داریه دیییی: 

پاسخ :

زدی تو هدف
منم کتابداری و بودن و نفس کشیدن بین قفسه های کتاب و کتابخونه ای که خودم مسئولیتشو به عهده بگیرم رو دوست دارم و بنظر منم شغل شادیه
کی بیایم قهوه بخوریم؟ ^_-
قاسم صفایی نژاد
۲۵ بهمن ۱۷:۲۲
همین که الان هستم خوبه کلا

پاسخ :

خوبه که راضی هستین : )
حوا ...
۲۵ بهمن ۱۸:۰۱
خادم حرم بودن. حالا نه حتما به عنوان شغل افتخاری هم باشه عالیه.

پاسخ :

پس برو دنبالش ^_^
حسین مداحی
۲۵ بهمن ۱۸:۲۲
گرافیست بودن و همزمان طراح وبسایت بودن. البته با یک سیستم اپل!

پاسخ :

خیلی سر در نمیارم ولی می تونم آرزومند آرزوهاتون باشم.
میم میم
۲۵ بهمن ۱۸:۳۰
آهان راستی من میرزام:D

پاسخ :

نخسته الان می گید؟ : )))
حـ . آرمان (استاد بزرگ)
۲۵ بهمن ۱۹:۱۷
سلام
1. به نظرم هر شغلی که آدم عاشقش باشه شادترین شغله
2. مدیر یک شرکت برنامه‌نویسی بودم

پاسخ :

سلام و نور
بله بله

ان شاءالله بزودی
حوا ...
۲۵ بهمن ۱۹:۴۵
رفتم ^_^

پاسخ :

خوشا به سعادتت
خیلی مبارکا باشه حوایی
خیییلی

چه روزی میری؟
اسمارتیز :)
۲۵ بهمن ۲۰:۰۴
اگه پسر میبودم ولی، شک نکن یا پلیس میشدم یا آتش‌نشان :)
عخ عخ... هنوزم رویای پلیس شدن یه رویای روشن و حال‌خوب‌کنه برام :(

پاسخ :

آره یادم اومد
وب مستر آستانه بود که ذهنتشونو در مورد بچه های اون موقع تخته، در قالب تصویر بیان کرده بودن
درسته؟
تو رو هم یه پلیس چادری فرض کرده بودن، نه؟ یه تصویر محوی یادمه
امیدوارم اشتباه نکرده باشم.

پسرای الان که میگن شغل نظامی و ارتشی و اینا سخته و فلان
نمونه ش داداش خودم :/
دنیای کامپیوتر ...
۲۵ بهمن ۲۰:۳۷
شاید چون خوب زندگی نکرده ایم و مفهومش را نمیدانیم، آن را شعار نامیده ایم،

شاید اول باید هنر زندگی کردن را آموخت، آموختن این هنر، کار را راحتر میکند، انگاری تمامی شغل ها زیر مجموعه یک شغل بزرگ به اسم زندگی کردن هستند

پاسخ :

آهان!
🍊دخترِ پرتقال🍊
۲۵ بهمن ۲۱:۱۱
بازیگری بنظرم شاده :) 
من دلم میخواست یه رستوران داشتم یا نه مث خارجیا تو رستوران کار میکردم (اشپزی) یا یک کتابخونه داشتم توش کتاب میخوندم و کتاب میفروختم 
یا مربی شنا بودم :) 
یا یک کافه داشتم که کیک و قهوه و بقیه چیزاش خودم اماده میکردم
مورد اخر خیلی دوس دارم
دلم یه گلخونه هم میخواد ک توش از سبزیجات و صیفی جات تاااا گل و گیاه میکاشتم برای دل خودم ^^ 

پاسخ :

ان شاءالله همشو تجربه کنی : 
حوا ...
۲۵ بهمن ۲۱:۱۷
نه منظورم این بود که اقدام کردم :) هنوز نوبت به من نرسیده :(

پاسخ :

آهان
میرسه اون روز
صبور باش
یک دختر شیعه
۲۶ بهمن ۰۰:۳۲
خلبانی~_~
از اون بالا واعی~_~

پاسخ :

من دوست دارم پرش با چتر (چی میگن بهش؟ چتر بازی؟؟ همون) امتحان کنم ولی لامصب خیلی گرونه

واعی : )))
کرگدنِ بنفش
۲۶ بهمن ۱۱:۰۳
همین رشته ای که هستم 
بعدشم آشپزی 😊

پاسخ :

دلژییییییییییییییین
الهی خر گازت بگیره
آسفالت خیابون شی مورچه ها از روت رد شن
الهی کچل شی روز عروسیت کلاگیس بذاری از کنار کولر رد شی، گیساتو باد ببره

کجا شدی یهو
چرا یه راه ارتباطی نذاشتی
دلم که تنگ نمیشه ولی این سوالای پزشکیمو کی جوابگویه
هان؟؟
بیا بزنم زیر گوشت بعدم یهو بکشمت توی بغلم
چقدر دلم تنگت شده
اول که پیامتو دیدم اومدم وبت ببینم بازی یا نه
ولی ای دل غافل
نامرد
کچل
سیاه حتا :/
بی معرفتتت
تو دلی
۲۶ بهمن ۱۳:۴۷
دوست داشتم صاحب یه کافه کتاب باشم که توش پر از گل و گلدونه....ینی هم گل فروشیه هم کتاب فروشی هم شیرینی فروشی هم کافه...دیواراشم یکی در میون قفسه های کتاب و گله. ...بوی قهوه و گل و کتاب بپیچه تو هم...بعد رو یکی از دیواراش مشتریا یا مهمونا یادگاری بنویسن :)))دیوار مهربانیم داریم تازه😂😂
به نظر شاد ترین شغل دنیا صاحب همچین جایی بودنه...چه رویایی نوشتمااا

پاسخ :

عالیه
حالا بنظرت همچین جاییم وجود خارجی داره؟

+ آرزوهات دستیافتنی باشن ان شاءالله : )
کرگدنِ بنفش
۲۶ بهمن ۱۹:۰۶
یه جوری نفرین کردی ترس برم داشت 😂😂😂😂

پاسخ :

بترس از نفرین محبوبه
بتررررسسسسس هوهاهاهاها 😂😂
تو دلی
۲۶ بهمن ۱۹:۲۹
نه،هرچس به ذهنم اومد گفتم:/
ولی خب هر شغلی میتونه شادترین باشه،میشه شادش کرد:)

مرسی^_^

پاسخ :

امیدوارم یه روزی بتونی واقعیش کنی : )

:*
آرزو ﴿ッ﴾
۲۶ بهمن ۲۲:۵۶
منم نظرم روی مربی بچه‌ها بودنه. حالا نه لزوما مهد. مربی موسیقی کودکان، مربی ورزشی کودکان یا مربی هرچی.
ولی مادر بودن هم می‌تونه شادترین شغل باشه؛ به شرط اینکه بقیه به خوبی درک و کمک کنن بهشون.

+خنده‌داره ولی دوست داشتم شغلم فقط خوشحال کردن دیگران باشه. گاهی اوقات فکر می‌کنم کاش رمز پول بی‌نهایت وجود می‌داشت، می‌زدمش و از تمامش برای خوشحالی هرکسی که می‌شناختم استفاده می‌کردم. حتی یه موسسه می‌زدم و شعارمم این بود که خوشحالی عزیزان خود را با ما بهتر تجربه کنید! بعد یکی دو جلسه با مشتری قرار می‌ذاشتم، دربارۀ اون شخصی که می‌خواست خوشحالش کنه با هم حرف می‌زدیم و به یک نتیجۀ عالی می‌رسیدیم، که چحوری می‌تونه به میزان زیادی خوشحالش کنه!

پاسخ :

از آرزویی که میشناسم غیر از اینم انتظار نداشتم
اینکه دوست داری همه رو خوشحال کنی خیلی مقدسه
تو الانشم این وظیفه رو داری به نحو احسنت انجامش میدی 
برات آرزوی موفقیت می کنم آباجی :**
آرزو ﴿ッ﴾
۲۹ بهمن ۰۸:۰۴
من نیز برایت آرزوی موفقیت و شادی می‌نُمایم :))

پاسخ :

مچکرم بانو ^_-
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان