`

تصمیم


تصمیم گرفتم زین پس، بعد از خوندن هر کتاب حسمو ازش بنویسم. و بعد زیرش، تاریخ اتمامشو بزنم. 


دقیقا یادم نیست کِی کتاب "ناقوس ها به صدا در می آیند"* رو در سال جدید دست گرفتم و شروع کردم به خوردنش! ولی صفحه آخرش تاریخ امروزو زدم *_* دومین کتابی که سال نود و هشت تموم کردم. 


کتاب، در مورد کشیش مسیحی ای هست که بعدِ یه عمر زندگی کردن و ارشاد مردم به دین عیسی مسیح، طی یک اتفاقی، دست نوشته هایی از چند قرن پیش به دستش میرسه و...


+ برید خودتان بخوانید با تشکر ^_-


* ابراهیم حسن بیگی/عهد مانا


اینجا رو هم حتما بخونید!

کلیک


اینم یادداشت یک خطی من : )


۱۰ نظر
مرتضا دِ
۰۳ ارديبهشت ۱۸:۰۴
میشه توی یه پست هم بنویسید حستون رو برای کتاب
پیشنهاده :)

پاسخ :

درسته 
ولی وقتی بری یه سر به کتابخونه ت بزنی و بخوای دوباره کتابی رو ورق بزنی، با خوندن اون یادداشت فوق، تمام حس و حالی که موقع خوندن کتابی داشتی، بر می گرده ^_^ این طور نیست؟

اینجا عموما از کتابایی می نویسم که دوستشون داشتم
ولو یک خط
مرتضا دِ
۰۳ ارديبهشت ۱۸:۱۵
نگفتم اینجا جای اونجا!
مثلا میتونی عکس یادداشتت رو اینجا هم بذاری

پاسخ :

اهان این شد : )

اوضاع نتم اوکی بشه، چشم... حتما
مرتضا دِ
۰۳ ارديبهشت ۱۸:۴۲
ممنون
بار بعدی پرنگ تر بنویسید انصافا :)

پاسخ :

😂 
نمی دونستم قراره ضمیمه پست بشه وگرنه با خودنویس! می نوشتم 😐
مرتضا دِ
۰۳ ارديبهشت ۱۸:۴۷
نه کار خوبی میکنی که با مداد مینویسی توی کتاب

پاسخ :

می دونید، اصولا مخالف دست نویسی توی صفحات کتابم #آسیب :|
درسته که یه وقتایی خیلی دوست دارم یه جاهایی از یه بخش هاییش رو علامت بزنم، هایلایت کنم! یا چیز میز بنویسم (مثلا یه بیت شعر که گاهی اوقات یادم میاد!) ولی خب جلو خودمو می گیرم
اصلا چه معنی یه عده کتابو با دفترچه یادداشت اشتباه می گیرن؟ 

+ حرفم جدای از کتاب های آموزشی و درسیه 
آرزو ﴿ッ﴾
۰۳ ارديبهشت ۲۰:۳۰
منم خیلی دوست داشتم این کتاب رو. :) البته من با نام قدیس خوندمش. 

پاسخ :

اون روز گفتم تا تو برسی یکم بیشتر جای اون خانما واستم و کتاباشونو ورق بزنم، از بیکاری و دید زدن ملت بهتر بود :| از یکی از همون خانما پرسیدم محتوای کتاب در مورد چیه؟ یه چیزیایی گفت که زیاد حالیم نشد
تا اینکه تو اومدی و نظر تو رو پرسیدم
واقعا خییییلی قشنگ بود
ینی خوندن این کتابو مدیون تو ام وگرنه حتما بیخیالش می شدم!!
بهارنارنج :)
۰۳ ارديبهشت ۲۰:۵۵
چه خط زیبایی،این چندوقت دلم میخواد کتاب بخونم ولی نمیشه:|

پاسخ :

میدونم 😅😇
می خوای مثل اون ساعت یازده ای که دو سه شب قرار داشتیم، نیم ساعت تایم مطالعه بذاریم؟؟ اینجوری شاید عادتت شه!
آرزو ﴿ッ﴾
۰۳ ارديبهشت ۲۱:۱۵
عه! یادم بود اون روز خریدی ولی یادم نبود من وسوسه‌ت کردم :دی خشنود شدم :))
آقا یه سوال بپرسم؟ تو از رضا امیرخانی چیزی خوندی؟

پاسخ :

: ))

"منِ او" و "رهش"
چیه می خوای امیرخانی رو شروع کنی؟؟
بهارنارنج :)
۰۳ ارديبهشت ۲۱:۵۸
داشتم تا اوایل عیدم رئزی نیم ساعت مطالعه رو داشتم،دوسه روزی یه کتاب میخوندم الان ولی نمیدونم خستم کار و درسم زیاده تنبلم شدم

پاسخ :

آهان
حواسم نبود تو مثل من سرت خلوت نیست
حق داری بابا

ان شاءالله همه سر شلوغیات خیر باشه : )
آرزو ﴿ッ﴾
۰۳ ارديبهشت ۲۲:۳۸
اتفاقا همین دوتا رو هم هی می‌خوام شروع کنم ولی نمی‌شه😶

پاسخ :

کتابای امیرخانی سریالیه
یعنی باید تقریبا یه پیش زمینه ای از کتاب ارمیا داشته باشی تا بتونی رهش رو متوجه بشی

اگر نظر منو می خوای، از اولین کتابش شروع کن به خوندن
پرس و جو کن که اولینش کدومه /خودم نمیدونم/ بعد به منم خبر بده
منم یکی از اهدافم تو سال جدید خوندن کتاباشه اما به ترتیبِ نگارش
آرزو ﴿ッ﴾
۰۴ ارديبهشت ۰۱:۰۷
آها! باشه ممنونم که نظرت رو گفتی :))

پاسخ :

قربانت
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان