يكشنبه ۱۵ ارديبهشت ۹۸
توی این روزایی که به پاس مقام معلم جشنی برگزار میشه، هیچ چیزی برام لذت بخش تر از صحنه امروز نبود
وسط کلاس، میون همهمه و شیطنتای بچه ها و محبوبه جون و خانوم گفتناشون، یهو یه صدای غریبه و نا آشنا پشت سرت بشنوی و برگردی ببینی توی درگاه کلاست ایستاده و یه دسته گل به سمتت گرفته و تو کلی ذوق کنی از دیدن اون گلای صورتی کوچولو موچولو و قشنگ..
جالب اینجاست که خودشون مستقیما بهم ندادن و از پسرشون خواستن بیاد تا بهم بده *_* بشدت خوشم اومد و لذت بردم.