`

کمی درد و دل


وقتایی که حالم از نظر روحی خوب نیست بهتر اون قسمت از مغزم که اطلاعات وبلاگ درش ذخیره شده، برای مدتی هر چند کوتاه پاک بشه تا کمتر بیام اینجا.


یادتونه اون روز گفتم می نویسم جدای از حرف و قضاوتای دیگران

انگار که برام مهم نیست؟؟ 

دروغ نگفتم ولی بدجوری دچار خودسانسوری شدم

اینکه هر روز پنل وبمو باز می کنم و روی ارسال مطلب جدید کلیک می کنم و شروع می کنم به نوشتن

می نویسم و یهو به خودم میام که کلی جمله سر هم قطار کردم اما دستم به ارسال مطلب نمیره و درجا مطلب پیش نویس نشده رو هم حذف می کنم

حذف می کنم تا کمتر کسی پیدا بشه و بگه 

چی شده

چرا

از تو بعیده و فلان



دروغ چرا

تا چندی پیش یه خونه کوچیک داشتم و یواشکی اونجا می نوشتم

وقتایی که دوست نداشتم حرفامو شماها بخونید و از احوالاتم با خبر بشید می رفتم اونجا و روی ارسال مطلب جدیدش کلیک می کردم محتویات مغزمو یک ضرب و بدون وقفه درش خالی می کردم

ولی از وقتی که اونجام لو رفته دیگه می ترسم از نوشتن

از قضاوت شدن

از پیدا شدن


اینجا من، محبوبه شب، دروغ نیستم

حرفامو میگم، اما اتفاقای خوبشو

روزمره های شیرینمو

گاها غر می زنم اونم فقط واسه اینکه رمز اون وبمو میون روزمره هام گم می کنم

فراموش میکنم

مسخره ست نه؟؟ میدونم


دلم بشدت گرفته

میاد اون روزای خوب

من به خدای روزای خوب، سخت، امیدوارم : )


۱۰ نظر
**هِلِناز **
۱۷ ارديبهشت ۲۲:۳۴
اه 
چرا من اون ادرس رو پیدا نکردم 
اه 
دارم میمیرم فوضولی ک چیا نوشتی تو اون یکی وبت 

پاسخ :

تو رو مورد عنایت قرار می دادم : )))
soolin :)
۱۷ ارديبهشت ۲۲:۵۲
شدیدااا روحم خسته است ولی بزووووووررر دارم میکشونمش...تا روزای خیلی خووب از راه برسن...
گاها ادم دلش میخواد یه دکمه ای وجود داشته باشه و با فشار دادنش زندگی به جلوتر برسه....اما نیست دیگه
بدتراز همه اینه که ما روزهای خوبمون رو اونقدر زوود فراموش میکنیم که یه لحظه احساس میکنینم که کوو اصلا روز خوب من نداشتم ولی امان روزهای بعد که هر دقیقش عین یکسال و هر روزش عین ۱۰ سال میگذرن و تا قرن ها تو ذهنمون موندگارن....مقصر ذهن ماست که درمقابل روزای خوب فراموش کار میشه و وقتی به روزای سخت میرسه،کم میاره...

پاسخ :

هوم
درسته
تسنیم ‌‌
۱۷ ارديبهشت ۲۳:۰۱
خدای روزهای خوب، محبوبه رو در آغوش بگیر :)

پاسخ :

آمین ^_^
بهارنارنج :)
۱۷ ارديبهشت ۲۳:۱۶
کی قضاوتت کرده؟؟بگو همچین حسابی حالشو جابیارم😊

پاسخ :

: )
جناب قدح
۱۷ ارديبهشت ۲۳:۳۱
سلام :)
میاد اون روزای خوب ان شاءالله

پاسخ :

سلام : ) 
ان شاءالله
میم میم
۱۸ ارديبهشت ۰۹:۰۸
خودسانسوری مساوی‌ست با خَفَقان.
خودتو رها کن.
در حد معقول‌ها. نیای یه وقت یهویی...:))
ولی خداییش منصفانه ست با این همه آدمی که دور و برِتَن و دوستت دارن، دلت بگیره؟ دلت نگیره.

پاسخ :

: )
دچارِ فیش‌نگار
۱۸ ارديبهشت ۰۹:۱۴
اینقده کلاس نذار قشنگ بگو چی شده :)

پاسخ :

هیچ
آبی آسمانی
۱۸ ارديبهشت ۱۶:۴۳
روزای خوب یهویی میان.
ان قدر یهویی که اصلا متوجه نمیشی
بعدا به این روزای الانت می خندی...
(امروز یه پست دیگه هم گذاشته بودین؟
عنوانش جالب به نظر میرسید.
چون نت نداشتم فرصت نکردم بخونم...)

پاسخ :

چقدر بد

بله
احسان ‍‍
۱۸ ارديبهشت ۱۷:۴۴
حتما میاد روز خوب.

راحت بنویسید. فارق از هرگونه ترس از قضاوت.

پاسخ :

منم امیدوارم

یکم سخته کنار اومدن با این قضیه
soolin :)
۱۸ ارديبهشت ۲۳:۵۱
الان دارم فکر میکنم که خب این چه حرفایی بود من تند و تند پشت سرهم تایپ کردم.اخه اصلا پستتون و کامنت من باهم متفاوتن ولی خب الان نظرم رو میگم.
من میگم درسته ماشمارو میشناسیم اما چه اشکالی داره که از درددلهاتون بنویسید؟هیچی اشکالی نداره.تازه من یه حرکت زدم که خیلی خوبه.اونم اینه که هر وقت دلم نمیخواد کسی درددلهامو بخونه،عنوانش رو نوشتم خصوصی و رمزدارش کردم و رمزش رو هییچ کسی جز خودم نداره.اینجوری هم من خالی شدم،هم دیگران نخوندن و قضاوتی وجود نداره و هم فضای وبم در حالت عادیش میمونه.

پاسخ :

بی ربط نبودا!

راستش منم همچین چیزی دارم با عنوان "برای خودم" که از همون اول روتیتر زدم براش که رمز نخواین
ولی میدونی بازم یه عده هستن که از سر کنجکاوی رمزو می خوان
حالا درسته که منم اعتنایی نمی کنم
ولی باعث آزارم میشه.. ناراحت میشم از اینکه فکر کنن وبلاگم تبدیل شده به گاوصندوقی که پستای رمزدارش مثال اشیاء ارزشمندشن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان