`

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار


سال تحصیلی ۹۷-۹۸ به چشم بهم زدنی داره تموم میشه و من پر از بغضم...

امروز برای تک تک بچه هام، فسقلای پیش دو، وقتی لباس فارغ التحصیلی* رو تنشون می دیدم ذوق کردم... بچه هام بزررررگ شدن و کم کم ازم جدا میشن مثل نفیسه و کیانا که کلا تسویه کردن و وسایلاشونو توی مشما کردم و دادم بابا و ماماناشون، برن. :(((


کیانای بدقلقی که بزور میومد توی کلاسم و این اواخر بزور باید می فرستادم با سرویسش بره (هعی)


نفیسه ی ناناز نازی یی که مثال بارز اشکش دم مشکش بود و به هر بهونه ای گریه می کرد و من باید نازشو می خریدم و دل به دلش میومدم... 

هر دو شون امروز با مهد و پیش دبستانی، خدافظی کردن.



*عکاس آورده بودیم تا از بچه ها با لباس عکس بگیره، واسه جشن پایان سالشون که اواخر خرداده

درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان