دو روز نبودم کل بیان دلتنگم شدن -__- خودم میدونم اینجا فقط یه محبوبه شب داره که اونم منم 😊
این دو روزی که شما، خیلی راحت دو روز میخونید واسه من تنها دو روز نبود! دو روزی بود که خیلی خیلی سخت و ناراحت کننده پیش رفت و بحمدالله خوب و بد سپری شد!
خیلی خیلی سخته برام بخوام از این دو روز بنویسم.. دو روزی که خونه برام خونه نبود! دو روزی که کارم فقط و فقط گریه کردن و اشک ریختن بود.
هر وقت تو جراید و روزنامه ها از «سهل انگاری بانوان در خانه تکانی آخر سال» می خوندم با خودم می گفتم «خب چرا حواسشونُ جمع نکردن؟ یا چرا مراقب خودشون نبودن؟» و از این دست چراها. ولی هیچ وقتِ هیچ وقت فکر نمی کردم شاااااید خودم یا خانوادم یه روزی مخاطب این علامت سوال ها باشیم! حتی جمله ی معروفی هم در این زمینه داریم:
«حادثه هیچ گاه خبر نمی کند»
و اینجاست که هر چی آه حسرت از ناکجاآباد دلتم بکشی و ایضا سر بدی هیچ فایده ای نداره که نداره!!!
+خب دیگه مقدمه چینی بسه :دی
پنجشنبه بعدازظهر خیلی ناگهانی و البته از رو سهل انگاری واسه مامانم اتفاق بدی افتاد! به طوری که مچ دستشون میشکنه و با پدرم به بیمارستان میروند و گچ می گیرند. اونم برای سه هفتهههههههههه -_- سه هفته باید دستشون تو گچ باشه.
از وقتی براشون این اتفاق افتاد تا جمعه صبح یک ریز اشک میریختم و گریه می کردم. هر وقت دست گچ گرفتشونو میدیدم ناخودآگاه گریم میگرفت! اصلا نمیتونستم خودمو کنترل کنم و جلوشون گریه نکنم. میدیدم با هر بار اشک ریختنم ناراحت میشن ولی واقعا خارج از کنترل من بود!
(ان شاءالله همه مامانا تنشون سالم باشه و لبشون به خنده باز بشه.. مدیونید اگه نگین «الهی آمین» )
خلاصه که سال ۹۵ با هر اتفاق خوب و بدش داره تموم میشه و به قول پسر دایی که وقتی امشب اومدن خونمون برای عیادت از داداشی و مامانی می گفتن«حتما حکمتی داره، خدا بنده هاشو به یه نحوی امتحان می کنه! شما رو هم به این شکل(مخاطب مامانم بودن)»
+خدایا شکرت.. شکرت که اتفاق بدتری نیفتاد! خدایا شکرت که بازم لبخندشو میبینم : )
★دو روزِ دیگه تا عید مونده! این سال لعنتی چرا تموم نمیشه؟ چرا نمیگذره؟ کاش زودتر بگذره تا جونم بالا نیومده!!!!
★★اگه یه نفر پیدا بشه و ازم بپرسه «اگه بخوای یه روز یا یه ماه رو از سالی که گذشت، حذف کنی، چه روزی و چه ماهی رو می حذفی؟»
با اینکه این روزای آخر اسفند خیلی داره کِش میاد و روزای خیلی عذاب آور و متشنجی رو تحمل می کنم ولی قطع به یقین میگم شهریورشو می حذفم!
شما چه روزی یا چه ماهی از سال ۹۵ رو فاکتور میگیرین؟
★★★ان شاءالله سال ۹۶ پر از اتفاقات خوب باشه براتون ^_^ پر از خیر و برکت : ))
بعدا نوشت: ممنونم از دوستان گلی که جویای احوال مامانم بودن و با کامنتاشون باعث دلگرمی این حقیر بودن... از تک تکتون سپاسگزارم : ) براتون بهترینا رو از خدای مهربونم آرزو می کنم : ))
شرمندتونم که خیلی دیر کامنتای پر مهرتونو تایید کردم. امیدوارم منو به بزرگی خودتون ببخشین 🙏🙇