`

پارکینگ شماره یک


دیشب پیام گذاشته بودن که
 به مدت ده شب کلاسمون توی نمایشگاه آستان قدس رضوی واقع در ورودی باب الجواد، پارکینگ شماره یک، زیر زمین صحن جامع رضوی برگزار میشه. (بازدید برای عموم آزاده و ساعت بازدید هم پنج عصر تا ده شبه→ محض اطلاع حضار :دی)


از مهد که برگشتم خونه یکراست رفتم اتاقم و مامان و یسنا رو با هم تنها گذاشتم
چرا که هم ضعف کرده بودم بخاطر ضربه ای که زیر چشمم خورده بود (بعله باز بگید خوش بحالت مربی مهدی :| *) و هم بعلت کسری خواب و برای اینکه بتونم سه چهار ساعت توی کلاس دووم بیارم نیاز به استراحت داشتم :|
نماز هم، پَر :|| 

حوالی سه و نیم بود زدم بیرون و تقریبا یک ساعت بعد، جلوی بست شیخ طبرسی بودم. (تا اینجا اصلا حواسم به نماز نخونده نبود :||) هر بار رنگا و ماکتمو میبرم حرم کلی معطل نامه بازی ها و بازرسی های خدام میشم. از شانس منم همیشه شیفتا عوض میشه و تا من زنگ بزنم هماهنگ کنم و اونا باز زنگ بزنن به مسئول مربوطه تا اجازه صادر بشه و من وارد حرم بشم یه پروسه ده دقیقه، یه ربی زمان میبره :/ منم با دهان روزه قشششنگ هلاک میشم :/
 استاد یه حرکتایی زده که دیگه ماها اذیت نشیم و به قولی اذیتمون نکنن ولی فعلا که مُهر تایید روش نخورده و یحتمل چند هفته ای طول می کشه..

رسیدم به رنگ کردن زمینه کارم ^_^ رنگ گلامو زدم و خوش خوشان رفتم حرم تا پالتمو بهمراه تاییدیه استادو بگیرم و بیام واسه رنگ کردن زمینه.. نمای کلی کارم سبز رنگه.. یعنی مخلوطی از رنگ کله غازی، آبی فیروزه ای، فیروزه ای و.. عنابیِ جان ^_^ فقط امیدوارم تمیز رنگ کنم. استاد از کار هم دوره ایم راضی نبود ولی اینم گفتن که چون کار اولتونو زیاد نگران نباشید ولی خب من می خوام همین کار اولم هم، تمیز باشه و هم بی نقص (عینک دودی)

+ حوالی هفت و نیم نماز ظهر و عصرو خوندم.
دروغ نگفتم اگر بگم که میون دعاهام از آقا جانم برای برآورده شدن دعاها و آرزوهای خودم و شما، هی به آقا می گفتم میشه ایندفعه رو ندید بگیرین؟ میشه نگاه مهربونتون همچنان بهم باشه و ازم غافل نشین؟ :(( میشه...؟ أنا نادم :((


* اومدم جلوی مهنازو بگیرم که کار خطرناک انجام نده و خدای نکرده از روی تاب نیفته، نمی دونم چجوری میشه که یهو گوشه تاب می خوره زیر چشمم و یه لحظه همه جا رو سیاه میبینم.. الانم کبود شده :|| انگاری از پدر گرام کتک خوردم :دی

++ اگر مشهد هستین حتما در کنار زیارتتون یه سر به نمایشگاه آستان قدس رضوی بزنید و از غرفه ها دیدن کنید. 
کنار میزکار تذهیب، یه حاج آقای مهربونی نشسته و خوشنویسی می کنه ^_^ یه بسم الله دلبر ازشون هدیه گرفتم و نشد عکسشو بذارم اینجا، ان شاءالله صبح علی الطلوع ضمیمه پستم می کنم. نت کند آدمو پیییر می کنه :|

این شما و این، خط دلبر ^_^



ماکت کوچک شده ی بارگاه مطهر رضوی


و من الله التوفیق : )
۲۳ نظر
جناب قدح
۱۳ خرداد ۲۳:۲۰
سلام :)
* کاش میتونستیم شرکت کنیم
* کی زده تو چشمتون؟
* حرم که جای اینکارا نیست آخه :| :)
* باورمون شد که بخاطر مهناز کبود شده چشمتون
* آقای مهربون کیه اونوقت ؟ :)

پاسخ :

سلام و نور
تاب :|
متوجه منظورتون نمیشم! کدوم کارا؟؟؟؟
یه حاج آقان بابا : )) شیطنت ممنوع : )
جناب قدح
۱۳ خرداد ۲۳:۲۶
رنگ و ماکت و اینا بردن تو حرم منظورمه :| :)
خدا رو شکر که تاب بود تا توجیه کنین کبودی رو ، بگو با کی دعوات شده؟

پاسخ :

مشکلش کجاست؟ میشه در کنار حرم از این رزق معنوی هم استفاده کرد دیگه
آموختن یک هنر زیر سایه آقا، بده؟ : )

لو رفتم یعنی؟! :دی
آقا نبودی دو تا میزدم ده تا می خوردم
دیگه ناغافل یکیش خورد زیر چشمم :||
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۱۴ خرداد ۰۰:۳۶
حالا خداروشکر چشمت طوری نشده
منتظر نتیجه کار قشنگت هم هستیم:-) 

پاسخ :

فدای تو 😘
تو بیا بغلم اصن 
هلما ...
۱۴ خرداد ۰۲:۱۵
ماشالا کیف میکنیا :)) حتی با اون بادمجون زیر چشمت.

پاسخ :

دیدی گفتم :| آره بابا الانم خر ذوقم که پای چشمم کبود شده :| : )))
نا دم
۱۴ خرداد ۰۳:۲۹
سلام
اولا که انا ناااادمممممم... چه معنی داره رو دست بنده بلند شدین؟
بعدم اتفاقا گفتم باهاتون قرار بزارم، پس اگه شد یه سر میام! فقط چه مدلی بشناسمتون؟

پاسخ :

سلام و نووووور : )

اوپس.. به اینجاش دقت نکرده بودم.. حلال بفرمایید :دی : )))
مشهد هستین مگه؟؟؟ چه عالی
تا دوشنبه هفته آینده نمی رسم برم
هستین تا یه هفته بعد؟

+ کلا اونی که از میز بالا میره و ورجه وورجه زیاد می کنه، منم :| : )
**هِلِناز **
۱۴ خرداد ۱۰:۰۶
الهی بگردممم
الان خوبی ؟؟؟؟؟ 
+کاش میتونستم بیام هم خودت رو ببینم :) هم نمایشگاه رو 

پاسخ :

آره بابا ترکش که نخورده بود بهم :دی : )))
من دیدنی نیستم :d شاید باورت نشه ولی تقریبا پنج دقیقه پیش داشتم بهت فکر می کردم و اینکه اصن با دیدار بلاگرگونه راحتی یا نه مشکل داری؟ که خب تا حدودی جوابمو گرفتم ^_-
جناب قدح
۱۴ خرداد ۱۰:۴۲
سلام دوباره :)
به به به این همه ذوق و هنر سرشار
همیشه گفتم و میگم هنر زیر سایه آقا یه چیز دیگه ست ، مگه نه محبوبه ی هنر بانو؟:)

پاسخ :

درود دوباره : )
بعله -__-
محسن رحمانی
۱۴ خرداد ۱۱:۲۴
احتیاط خانم مربی احتیاط چرا احتیاط نمیکنید؟اگه خدایی ناکرده به چشمتون میخوری کی پاسخگو بود؟
الان بهترید؟
اگه بهم یه تابلوتونو هدیه میدید تابیایم از نمایشگاهتون دیدن کنیم تازه هزینه هتل هم باس پرداخت کنید گفته باشم:دی

پاسخ :

تابمون از این تابای خانواده ست که بچه ها چند نفره روش میشینن و دو سه نفری هم پشت سرش بچه ها رو هول میدن
تازگیا یاد گرفتن پاشونو روی لبه تاب میذارن و از خود تاب می گیرن و تاب می خورن (چقدر تاب تاب گفتم :/ ) خیلی خطرناکه چرا که این وسیله بازیمون ازین جهت که فلزیه و آهنای غول پیکری داره اگر خدای نکرده بچه بیفته، اول اینکه کمرش داغون میشه دوم اینکه لبه تاب می خوره به سرو صورتشون و خدای نکرده اتفاق جبران ناپذیری میفته
خواستم برم مهنازو از رو تاب بیارمش پایین که اصلا حواسم نبود تاب مورد نظر در حال رفت و برگشته و همین که رفتم دستشو بگیرم، لبه تاب می خوره زیر چشمم (شاید پنج ثانیه م نشد که رفتم و این اتفاق افتاد) 
ولی حرف شما هم درسته، من اول باید از خودم مراقبت و مواظبت کنم.

یه تابلو؟؟؟ کلا یه دونه کار دارم که اونم هنوز زیر دستمه و کامل نشده
ولی بیاین و برید از استاد خط، یه هدیه دریافت کنید : )
گندم بانو
۱۴ خرداد ۱۱:۳۳
این ماکتو خودت درست کردی؟! وای خیلی عالیه . خیلی قشنگه. آفففرین

پاسخ :

نههههههههه 😂😂 ورودی نمایشگاه گذاشتنش

من کارم تذهیبه بالام جان نه ماکت سازی
نا دم
۱۴ خرداد ۱۱:۴۳
چه حیف شد... دیروز همون ساعتا حرم بودم.
نه دیگه حداکثر تا یکشنبه احتمالا باشیم... 
فکر کردم هر روز اونجایید.... اما خوب نمایشگاه دوست دارم، شاید رفتیم یه سر!
ان شاءالله یه موقع دیگه :)

پاسخ :

استاد و الباقی دوستان هستن
من و هم گروهیم روزای دوشنبه کلاس داریم
شرمندم 
ان شاءالله : )
ŇãşíМ ĶĥăŅŭМ
۱۴ خرداد ۱۱:۴۷
سلام

عکس چشتو بزار تلگرام یکم بخندم خیلی وقته سوژه ندارم..

آفرین عکس ماکتو از همون سمتی گرفتی که من همییشه میام.. مشخصه هر لحظه تو فکر منی.باریکککک :)



پاسخ :

علیکم : ))

کوفته.. درد :|| بیتلبیت

نخیییییییر : )))) از همون سمتیه که خودم میام :d
محسن رحمانی
۱۴ خرداد ۱۱:۴۸
سفارش کردم یسنا با یه عالمه خوراکی به ویژه لواشک بیاد استقبالت .
امانه اینکه بده بخوری خودش بیادجلوت بخوره دلت آب شه:دیییییی

پاسخ :

اتفاقا تا نیم ساعت دیگه میاد :||| 
من اصلا بیسکوییت حیوانات دوست ندارم ولی وقتی این فینگیل می خوره دلم آب میشه :||| هر روزم با یه بسته میاد :/
بهارنارنج :)
۱۴ خرداد ۱۱:۵۲
سلام منو به امام رضا برسون:)

پاسخ :

بزودی ان شاءالله حضورا :*
محسن رحمانی
۱۴ خرداد ۱۱:۵۷
از استاد خط که حتما میگیرم ولی از شما هم یه تابلو میگیرم:دی

پاسخ :

باوشه ولی کیه که بده :d
نا دم
۱۴ خرداد ۱۱:۵۹
دشمنتون شرمنده... 
چند سال پیشا یه همچین.نمایشگاهی رفتیم، همونجاها بود، و خاطره ی خوبی دارم ازش... 

پاسخ :

من کلا میونه خوبی با پارکینگای حرم ندارم
میرم و میام احساس خفگی می کنم :/ اینجا رو هم اولین بار بود می دیدم
محسن رحمانی
۱۴ خرداد ۱۲:۰۱
خخخخ حقتان است:دی

پاسخ :

😕
محسن رحمانی
۱۴ خرداد ۱۲:۰۶
خسیس :دی
هنرمند خسیس ندیده بودیم که به لطف شما دیدیم-_-
:دی

پاسخ :

همینه که هست : )))
ŇãşíМ ĶĥăŅŭМ
۱۴ خرداد ۱۲:۳۰
عه؟ 

فک کردم خیابون شیرازیه..

بفرس دیگه :/

پاسخ :

😛

چک کن
Merida aa
۱۴ خرداد ۱۵:۱۴
چه ماکت حرم خوشگله.خودت درستش کردی؟؟

پاسخ :

سلام عزیز جان
خیر اون کار من نیست

کار من اینه

Merida aa
۱۴ خرداد ۱۶:۲۷
کار خودتم قشنگه عزیزمم
اسمش چیه این کار؟
حتما خیلیم سخته

پاسخ :

فدای تو 😍
تذهیب
نمیدونم.. سخت هست ولی شیرینه
آرزو ﴿ッ﴾
۱۴ خرداد ۱۷:۰۱
خوب شد گفتی. امیدوارم بتونم بیام این نمایشگاه رو. تا کِی هست دقیقا؟

پاسخ :

دیشب افتتاحیه ش بود
به مدت ۱۰ شب میشه تا ۲۳ ام
نباتِ خدا
۱۴ خرداد ۱۷:۴۴
چقدر قشنگه این ماکت :) دلم خواست مشهد بودم!
خوش به حالتون معلم مهدید :))))))

پاسخ :

دست سازنده ش درد نکنه خدایی محشره ^_^
ان شاءالله بزودی قسمتتون شه
:| بعله : )))

+ مربی البته ^_-
آرزو ﴿ッ﴾
۱۵ خرداد ۱۳:۵۴
ممنون از پاسخ‌گویی‌ات :)

پاسخ :

انجام وظیفه بود عشقول : )
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان