سه شنبه ۱۴ خرداد ۹۸
دیشب پیام گذاشته بودن که
به مدت ده شب کلاسمون توی نمایشگاه آستان قدس رضوی واقع در ورودی باب الجواد، پارکینگ شماره یک، زیر زمین صحن جامع رضوی برگزار میشه. (بازدید برای عموم آزاده و ساعت بازدید هم پنج عصر تا ده شبه→ محض اطلاع حضار :دی)
از مهد که برگشتم خونه یکراست رفتم اتاقم و مامان و یسنا رو با هم تنها گذاشتم
چرا که هم ضعف کرده بودم بخاطر ضربه ای که زیر چشمم خورده بود (بعله باز بگید خوش بحالت مربی مهدی :| *) و هم بعلت کسری خواب و برای اینکه بتونم سه چهار ساعت توی کلاس دووم بیارم نیاز به استراحت داشتم :|
نماز هم، پَر :||
حوالی سه و نیم بود زدم بیرون و تقریبا یک ساعت بعد، جلوی بست شیخ طبرسی بودم. (تا اینجا اصلا حواسم به نماز نخونده نبود :||) هر بار رنگا و ماکتمو میبرم حرم کلی معطل نامه بازی ها و بازرسی های خدام میشم. از شانس منم همیشه شیفتا عوض میشه و تا من زنگ بزنم هماهنگ کنم و اونا باز زنگ بزنن به مسئول مربوطه تا اجازه صادر بشه و من وارد حرم بشم یه پروسه ده دقیقه، یه ربی زمان میبره :/ منم با دهان روزه قشششنگ هلاک میشم :/
استاد یه حرکتایی زده که دیگه ماها اذیت نشیم و به قولی اذیتمون نکنن ولی فعلا که مُهر تایید روش نخورده و یحتمل چند هفته ای طول می کشه..
رسیدم به رنگ کردن زمینه کارم ^_^ رنگ گلامو زدم و خوش خوشان رفتم حرم تا پالتمو بهمراه تاییدیه استادو بگیرم و بیام واسه رنگ کردن زمینه.. نمای کلی کارم سبز رنگه.. یعنی مخلوطی از رنگ کله غازی، آبی فیروزه ای، فیروزه ای و.. عنابیِ جان ^_^ فقط امیدوارم تمیز رنگ کنم. استاد از کار هم دوره ایم راضی نبود ولی اینم گفتن که چون کار اولتونو زیاد نگران نباشید ولی خب من می خوام همین کار اولم هم، تمیز باشه و هم بی نقص (عینک دودی)
+ حوالی هفت و نیم نماز ظهر و عصرو خوندم.
دروغ نگفتم اگر بگم که میون دعاهام از آقا جانم برای برآورده شدن دعاها و آرزوهای خودم و شما، هی به آقا می گفتم میشه ایندفعه رو ندید بگیرین؟ میشه نگاه مهربونتون همچنان بهم باشه و ازم غافل نشین؟ :(( میشه...؟ أنا نادم :((
* اومدم جلوی مهنازو بگیرم که کار خطرناک انجام نده و خدای نکرده از روی تاب نیفته، نمی دونم چجوری میشه که یهو گوشه تاب می خوره زیر چشمم و یه لحظه همه جا رو سیاه میبینم.. الانم کبود شده :|| انگاری از پدر گرام کتک خوردم :دی
++ اگر مشهد هستین حتما در کنار زیارتتون یه سر به نمایشگاه آستان قدس رضوی بزنید و از غرفه ها دیدن کنید.
کنار میزکار تذهیب، یه حاج آقای مهربونی نشسته و خوشنویسی می کنه ^_^ یه بسم الله دلبر ازشون هدیه گرفتم و نشد عکسشو بذارم اینجا، ان شاءالله صبح علی الطلوع ضمیمه پستم می کنم. نت کند آدمو پیییر می کنه :|
این شما و این، خط دلبر ^_^
ماکت کوچک شده ی بارگاه مطهر رضوی
و من الله التوفیق : )