جمعه ۲۴ خرداد ۹۸
یعنی میشه امروز بازم تکرار شه؟ *_*
چقدر خوب بود...
+ دیروز با برو بچس و خانواده تن و بدنمونو سپردیم به آب و یه دل سیر همه دیگه رو خیس کردیم و گاها در حال خفه کردنِ هم بودیم...
نوه عموم تیوپ بادی شو آورده بود و به اسم اون و به کام ما، کلییی بازی کردیم و آخر سرم ما بزرگترا، بس که روش نشسته بودیم و همدیگه رو توی آب مینداختیم، پاره شد و بادش خالی شد : ))))))
کلاه م سرم بود و یه لحظه از سرم در آوردم و دادم به دختر عموم بگیره تا روسری مو درست کنم و از شانس بدم اون یکی نوه عموم که خیلی فنچ و گوگولی موگولیه، کلاهو می گیره و شیطنتش گل می کنه و بهم نمیده و این میشه که در یک عملیات انتحاری کلاه زیر آب میره و دیگه م پیدا نمیشه :/
کلاهی که پارسال بیست هزاااار تومن خریده بودمو سر یک سال دادمش به آب با این که آب آورده نبود و یه جورایی پدر آورده بود :|
اَی خِدا
مرسی با این شانس قشنگم : )))
دو روز دیگه هستیم ^_^
بابلسریا کجایین؟ بیایین.. بیایین... :d