`

روزِ خاص


تا حالا هیییییچ وقت، قریب به سه ربعِ ساعت یا همون چهل و پنج دقیقه، بیرون حرم منتظر نبودم تا اجازه بدن وسایلام که شامل یک کیف آرشیو ۱۰۰×۷۰ (داخلش، طرحم و برگه هام بعلاوه کار سفارشیِ خوشنویس عزیزمون) جعبه ی رنگ هام و کیف قلموهام بود، از بازرسی عبور کنه و وارد بشم :|
دوشنبه همین وسایلو با خودم از خونه تا حرم حمل کردم و کشون کشون بردم و براحتی از بازرسی عبور کردم.. نهایتا پنج دقیقا معطل شدم تا آرشیوم چک بشه ولی امروز....
کلافه شده بودم
به هر شماره ای که داشتم زنگ زدم و خواستم ببینن اونطرف چه خبره و چرا اجازه ورود نمیدن بهم
خلاصه خودم با مسئولش تماس گرفتم و خواستم پیگیر کارم باشن 

ولی خب شاید باورتون نشه یه آرامشی هم داشتم
طوری که آرشیوُ گذاشتم انتظامات و با کیف دستیم اومدم بیرونِ بست ایستادم و کتابمو ورق زدم : ) همینقدر رها.. چون از خود آقا خواستم اجازه رو صادر کنن. کار دیگه ای از دستم بر نمیومد.. نمی تونستمم اجازه بدم یه اتفاق کوچیک، روانمو بهم بزنه.. 

من ۱۵:۳۰ رسیدم حرم
۱۶:۱۵ دقیقه از بازرسی عبور کردم و رفتم رواق!

چه تجربه ای :دی


+ میرزا 
کم کم دارم پستای تذهیبو تگ می کنم.. تشویق ندارم؟ :d

۱۶ نظر
محسن رحمانی
۱۹ تیر ۲۱:۴۳
اینا همش به خاطر ناهماهنگیه .البته اون خادمای دم در هم حق دارن سختگیری کنن.

پاسخ :

دقیقا
الان به یکی از بچه ها می گفتم که اتفاقا خوشحال هم شدم
اینکه میدونم امنیت حرم کاملا تامین شده ست (اول به لطف آقا، بعدم همین خدام) بهر حال نمیشه با اعصاب خوردی، هم روز خودتو تلخ کنی هم اونا رو اذیت کرد..
احسان ‍‍
۱۹ تیر ۲۲:۰۹
مشکل سر چی بوده؟

پاسخ :

میدونید نامه زده شده واسه هماهنگی
واسه اینکه دیگه به مشکل بر نخوریم سر همین بازرسیا و آوردن وسیله هامون
ولی خب نمیدونم چرا اداره مربوط تایید نمی کنه
آبی آسمانی
۱۹ تیر ۲۲:۴۴
آفرین.
همون دم ایست بازرسی حرم آقا نشستن هم سعادت می خاد که خیلی ها مثل من ندارند.
خوش به سعادت شما...

پاسخ :

: )

ان شاءالله بزودی روزی همه مِن جمله حضرتعالی بشه..
**هِلِناز **
۱۹ تیر ۲۲:۴۹
اوه اوه 
چقدر معطل شدی 
تو گرما 

پاسخ :

نه خوب بود، زیر سایه بودم.. باد خنکیهم،  هی گه گاهی میوزید : ))
محسن رحمانی
۱۹ تیر ۲۲:۵۱
یادم باشه اومدم مشهد یه سر به کلاسای تذهیب بزنم.

پاسخ :

فکر کنم فقط مختص بانوانه
حالا اینبار که اومدین یه سر به دارالقرآن بزنید و پرس و جو کنید
شاید برادران هم کلاس داشته باشن
**هِلِناز **
۱۹ تیر ۲۲:۵۱
ما هر وقت میریم مشهد 
بدووون استثنا مامان من رو نگه میدارن بیچاره رو 
هر بار به یه بهونه 
بعد جالبه مثلا من تو کیفم عطر داشتم ، اونم داشت ، من رد شدم چیزیم نگفتن ، اون رو نذاشتن 
دفعه بعدی من رژ قرمممز زده بودم اون بیچاره ی رژ کمرنگ طبیعی ، باز من رو کاری نداشتن گیر دادن به رژش 😂 
هربارم با دست من رو نشون میداد میگفت اون رو چرا میذارین رد شه پس  😂 
و من سوت زنان سریع میرفتم :))) 

پاسخ :

قبول دارم رفتار بعضی از خدام خیلی زنندست
یه جوری تذکر میدن هر کی نبینه فکر می کنه طرف حالا مثلا چیکار کرده
دختره پشت سرم بود
داشت با بغل دستیش حرف میزد، فکر کنم همراهش بود
می گفت با برخورد بد همیناست که آدم رغبت نمیکنه بیاد حرم

ولی خب مریم جان
چرا اقلام ممنوعه با خود حمل می کنید آیا؟ :/ 
چرا رژ قرمز میزنی که اتاق فرمون طفلیم دلش می خواد و یه نمه هاله میاد :/ : ))) همش تقصیر تویه دیگه :||||
فاطمه :)
۱۹ تیر ۲۳:۰۹
آخه کسی که آرشیو اونم صد در هفتاد  باز اونم تو حرم  دستش باشه رو ببینی باید به نشان احترام جلوش خم شی و با سلام و صلوات به جایگاه هدایتش کنی :)) نه که چهل و پنج دیقه معطلش کنی :/
خدا قوت خلاصه :) مخصوصا برای حمل اون آرشیو :)

پاسخ :

والا بوخودا راست میگی خیلی سنگینه
جوری که مچ دستم درد می گیره بابتش

فدای تو عزیزم :***
﴿﴿مریــــــــــــــــــــدا ﴾﴾
۲۰ تیر ۰۰:۳۲
من همیشه لبام خشکه خشکه.مجبورم وازلینی بالم لبی چیزی روش بزنم.همیشه و همیشه تو مشهد سر این به من گیر میدن که پاکش کن :/ نصف بی اعصاب شدن من بخاطر همین ایست بازرسی حرمه.خیلی برام جالبه که به یه سریا جرات نمیکنن چیزی بگن طرف با ارایش کاملم دیدم تو حرم!!!

پاسخ :

واااااااااااییییییی تو خودِ منی :|
یعنی منم همیشه ی خدا لبام کویییییییره :/// ترک ترک

آره همین مریم، رژ قرررررمز میزنه میاد حرم.. استغفر الله :| : ))))

ولی خب من هر بار وازلین یا پماد آ د  مالیدم رو لبم، حجمشو گرفتم که فقط یه هاله ازش بمونه.. راستش دوست ندارم برق بیفته رو لبم
میرزا مهدی
۲۰ تیر ۰۹:۰۷
شما کارِتون درسته... :)

پاسخ :

پسسسس چییییی 😁😎✌
محسن رحمانی
۲۰ تیر ۱۰:۰۵
آفتاب بدم خدمتتون-_-

:d

پاسخ :

: ))))) اتفاقا الان اومدم بیرون به جبران روزای قبل هییییچ وسیله ی اضافه ای با خودم برنداشتم حتا کیف دستی
فقط یه هندزفری و من کارت اتوبوسم(بلیط الکترونیک)
و خب عینکم هم خونه جا مونده :||
دچارِ فیش‌نگار
۲۰ تیر ۱۱:۵۵
این همه شارژ مصرف کردی هیچی به هیچی :)
بعضی‌ها ریزه میزه اند دیده نمیشن دم حرم 😉
شاید دلژین جزو اونا باشه :))

پاسخ :

اره بخدا
ینی جوری شده بود که قربون صدقه داداشم می رفتم تا واسم شارژ خط به خط کنه 😂😂😂

مگه مورچه ست که دیگه دیده نشه؟ 😂😂😂 بابا مریم انقدرام فنچ نیست 😄
واران ..
۲۰ تیر ۱۱:۵۷
بازم صد رحمت به خادمین حرم امام رضا علیه السلام نه به خادمین حرم عتبات عالیات :|
بخصوص بخصوص نجف و کربلا 
ایشالا قسمت شما و همگی 
وقتی رفتین همه تون متوجه میشین خادمین امام رضا از خادمین حرم امام حسین و امام علی (علیه السلام ) خیلی بهتر عمل میکنند 
هر چند بعضی هاشون چه تو مشهد چه اونجا واقعا سلیقه ای عمل میکنند متاسفانه:|
ولی بازم روزی هزار بار شکر کرد که خادمین (بخصوص بخصوص نگهبانان درهای ورود و خروج)  مشهد خیلی بهتر از اونان !!


+

در هر صورت خدا قوت و آفرین دختر به همت و تلاش و صبوریت !
راستی برای ماهم دعا کن !
تو این روزها سلام مون رو به آقامون امام رضا برسون.
ممنونم :*


سلام به محبوبه دل ها💚💙💚

پاسخ :

سلام گلم
ان شاءالله.. ممنون : ))


تشکر ^_^
چشم نایب الزیاتون خواهم بود به شرط لیاقت

:**
دچارِ فیش‌نگار
۲۰ تیر ۱۲:۱۰
یعنی چقدر فنچه پس؟

پاسخ :

😕
قاسم صفایی نژاد
۲۰ تیر ۱۸:۵۶
رفتید حرم دعا کنید ما رو هم بطلبه.

پاسخ :

ان شاءالله زیارت با معرفتشونو بزودی قسمت و روزی همه آرزومندانشون کنن.. بالاخص حضرتعالی
بهارنارنج :)
۲۰ تیر ۲۲:۰۹
ولی خدایی باید یه کوچولو میشستیشون

پاسخ :

کیو؟ چیو؟؟؟؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان