`

یک تجربه ناب..

 

دیروز صبح استاد زنگ زدن که بیا دنبال چرتکه ت. جلسه آخر(هفته گذشته) هم پول چرتکه رو بردم و هم باقی مانده هزینه کلاسو.. رفتم آموزشگاه و وقتی رسیدم کلاسشون تموم نشده بود و گفتن منتظر باش تا بیام. هنوز چادرمو در نیاورده بودم که اومدن و گفتن این شاگرد خصوصیه (یه دختر کلاس چهارمی) برو توی کلاس و ترم یک رو باهاش کار کن تا من کلاسم تموم بشه و خودم باهاش دوره کنم. چرتکه تم که تحویل گرفتی.

 

اولش هول شدم و همونطور که شاگردمو راهنماییش می کردم تا بره توی کلاس و روی صندلی بشینه تموم مطالب ترم یک رو توی ذهنم مرور کردم

 بعد با یه بسم الله باب آشنایی و بعد آموزشو شروع کردم (وقتی با بچه ها کار می کنی باید طوری رفتار کنی تا بهت اعتماد کنه.. ازت نترسه خلاصه راحت باشه پیشت) 

 

تقریبا نیم ساعتی باهاش کار کردم تا اینکه استاد اومدن و سه نفری رفتیم کلاس دیگه.

 

هر مبحثی رو که استاد توضیح میداد، قبلش می پرسید "اینو خانم ک به شما آموزش داده؟" منم با نیش باز و با افتخار به ساجده (شاگرد) زل میزدم و منتظر جواب بودم که بگه "آره" 

خلاصه وسط آموزششون هی می گفتن آفرین به خانم ک که از امتحان عملی شون سربلند بیرون اومدن ^_^ (درسته که این تجربه اولم بود ولی اونطور که استاد می گفتن، در حال امتحان شدن بودم و اینکه چیا تو چنته دارم و چقدر میتونم شاگردمو همراه کنم) 

 

+ ساجده یه دختر زرنگ بود که زودی فرمولا رو یاد می گرفت و با یکی دو بار تکرار کردن و روی چرتکه زدن، تونست درسای شش جلسه رو تو یک جلسه یاد بگیره. 

 

++ عصری زنگ زدن که می تونم با خیال راحت واسه خودم کاریابی کنم و شاگرد بردارم و بزودی مدرکمو می گیرم ^_^

کلی م راهنماییم کردن که چیکار کنم و چجوری با خانواده ها و مهد کودکا قرارداد ببندم. خیلی خداروشکر می کنم واسه این حال خوبم

 

+++ لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

خدایا شکرت

۳ نظر
آقای گوارا
۰۱ شهریور ۰۶:۳۵

سلام

وقتی آدم کارشو دوست داره همیشه بهترینه چه بدونه داره امتحان میشه چه ندونه . تازه اگه بدونه ممکنه بدتر از همیشه باشه !

 

++ ان شاالله موفق باشین [لبخند]

پاسخ :

سلام و نور
درسته.. کارمو خیلی دوست دارم چون بچه ها رو دوست دارم

++ ممنونم جناب : )
آبی آسمانی
۰۲ شهریور ۰۰:۰۶

مبارکه...

استعداد معلمیتون داره کم کم شکوفا میشه...

پاسخ :

تشکر
"یک مربی" کلمه بجاییه تا معلم
من خودمو معلم نمیدونم چون در حد این اسم نیستم.

+ربطی م به شکسته نفسی و ایناها نداره
کلمه "معلم" واسم مقدس و محترمه... همین : )
**هِلِناز **
۰۲ شهریور ۰۰:۴۰

بهت افتخااار میکنم 😍

پاسخ :

عزیزی شما :**
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من


وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ


***یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ/صف2
ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟!***


این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان