بالاخره تونستم یه بلاگری رو پیدا کنم و هنرمو بهش قالب کنم : )
البته یه چند وقتی بود اصرار می کردم تا راضی شدن! راضی که نه.. دست گیری خوردم.. یه پستی گذاشته بودن بصورت نظرسنجی سوالی پرسیده بودن و اونجا بود که منم یه جوابی دادم و این جواب دادن من همان و از آب گل آلود ماهی گرفتن ایشون هم همان :| خلاصه اسیر شدیم : )))
تا حالا اینجوریشو ندیده بودم.. گفتن برو خطو بده بنویسن بعدم خوشگلش کن و در آخر بفرست برام -_- خسته نباشی دلاور خداقوت پهلوان : )))
دعایی که ایشون امر کردن بدم خوشنویس
ایشون خواستن روی کاغذی نوشته بشه و در آخر
لول کنم و براشون بفرستم :| میدونم شوخی بود
چون معلوم نبود به چه صورت به دستشون می رسید :/
خطاط عزیز پیشنهاد دادن روی کاغذ معمولی نوشته نشه و
چند نمونه کاغذِ رنگ شده نشونم دادن و اونی که شبیه پر طاووس بود، انتخاب شد ^_^ قشنگه.
اصرار کردم که یه کار خاص می خوام
پیشنهاد کردن یه کار نمایشگاهی تحویلشون بدیم *_*
بدین صورت که
کاغذ گلاسه روی تکه ای مقوا در همان اندازه
سوار بشه
+شکیل تره : )
اولین مرحله از کار تذهیب، مشخص کردن و اندازه گرفتن
جاییه که قراره مقوا بره زیر پاسپارتو
و بعدم روکش کردن طرح با کاغذ پوستی و...
آماده س واسه طرح زدن ^_^
از طریق واتساپ، با استادم در ارتباطم
طرحی که مدنظرم بود رو روی یه کاغذ کالک کشیدم و
براشون فرستادم
نگم براتون که چقددددر اذیتم کردن و چقددددر طرحمو
بالا و پایین کردن تا رسیدم به اینجا :|
قراره دو تا لچک دو گوشه از کار رو بگیره و
خوشگلش کنه
هنوز اجازه صادر نشده تا برم مرحله بعد که همانا کپی کردن طرح
روی کار اصلیه
سخت گیر تر از استادم تا بحال ندیدم : )
خدا حفظشون کنه...
+بعدا نوشت..
این طرح 👇 کامل شده لچک و تایید استادمو دریافت کرده
± ولی چرا چپه س؟ ://
ادامه دارد...
+ و من الله التوفیق
دستاتونم مدام با آب و صابون
نبود با مایع دستشویی
بشورید :/
با تشکر